سخن بی سر و سامان

پیشنهاد کاربران

سخن بی سر و سامان ؛ بی سر و ته. تافه. لاطائل :
آنست گزیده که خدایش بگزیند
بیهوده چه گویی سخن بی سر و سامان.
ناصرخسرو.

بپرس