سخمه زدن


معنی انگلیسی:
to thrust or stab(with a rapier)

پیشنهاد کاربران

نیشتر زدن. نیزه زدن . با چیز نوک تیز زدن .
مثال از دُن آرام شولوخف= کنج کاوی سخمه اش میزد . . .
خودمانی اش میشود انگولک کردن . سیخونک زدن به کسی

بپرس