لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
خشت، پیکان، نیزه، سنان، نیزه ای، سخمه، نیزه دار
خیز، جهش، حمله ناگهانی، سخمه، پرتاب ناگهانی، پیشروی ناگهانی
نیرو، فشار، زور، سخمه، نیروی پرتاب، فشار موتور
نیزه، سخمه
ضرب، سخمه، زخم چاقو، ضربت با چیز نوک تیز
سخمه، شمشیر دودم
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید