سخف

لغت نامه دهخدا

سخف. [ س َ / س ُ ] ( ع اِمص ) تنگی زندگانی و لاغری از گرسنگی. ( منتهی الارب ). رقةالعیش. ( اقرب الموارد ). || سبکی عقل. ( منتهی الارب ).

سخف. [ س ُ ] ( ع اِمص ) سبکی عقل ، خاصه. ( منتهی الارب ). ضعف عقل. ( اقرب الموارد ). رجوع به سخافة شود.

سخف. [ س َ ] ( اِخ ) موضعی است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( معجم البلدان ).

پیشنهاد کاربران

بپرس