سخت زور

لغت نامه دهخدا

سخت زور. [ س َ ] ( ص مرکب ) کنایه از پر زور. ( آنندراج ) : چنانکه او را [ هرمز ] دل آور و سخت زور گفتندی. ( فارسنامه ابن البلخی ص 20 ).
ز سختی که زد رومی سخت زور
سرش را در آخرگهش کرد کور.
امیرخسرو ( از آنندراج ).

پیشنهاد کاربران