سخاگستر. [ س َ گ ُ ت َ] ( نف مرکب ) سخی و جوانمرد. ( آنندراج ) : تا سخن پروربوی از صاحب رازی بهی چون سخاگستر بوی از حاتم طایی بری.سوزنی.تویی معاینه در مهتری و مثل تو نیست کریم طبع و رهی پرور و سخاگستر.سوزنی.