سخافت

/saxAfat/

مترادف سخافت: سبکی عقل، کم عقلی، کم خردی، ضعف عقل

لغت نامه دهخدا

سخافت. [ س َ ف َ ] ( از ع ، اِمص ) سبکی عقل و جز آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).خرد و سست رأی شدن. ( المصادر زوزنی ). سبکی عقل. خفت عقل. رقت عقل. ( یادداشت مؤلف ) : به رکاکت عقل و سخافت خرد منسوب گردیم. ( سندبادنامه ص 79 ). رؤس و وجوه ایشان بر سفاهت اراذل و سخافت انذال انکاری نکردند. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || شلی.شل و شلاتگی. ناپختگی. ناسفتگی. مقابل صفاقت ( قرصی ).محکمی. سفتگی. پختگی ( در جامه منسوج ). ( یادداشت مؤلف ). || لاغری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کم عقل، سبک عقل بودن، کم عقلی، ضعف وسبکی درهرچیز
۱ - ( مصدر ) کم عقل بودن . ۲ - ( اسم ) کم خردی ضعف عقل .

فرهنگ معین

(سَ فَ ) [ ع . سخافة ] ۱ - (مص ل . ) کم عقل بودن . ۲ - (اِمص . ) کم عقلی .

فرهنگ عمید

۱. کم عقل بودن، سبک عقل بودن، کم عقلی، سبکی در عقل.
۲. ضعف و سبکی در هرچیز.

پیشنهاد کاربران

سخافت=زشتی
تنک خردی. [ ت َ ن ُ / ت ُ ن ُ خ ِ رَ ] ( حامص مرکب ) سخافت عقل. سفاهت. سبک عقلی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . رجوع به ماده ٔ قبل و تنک و دیگر ترکیبهای آن شود.

بپرس