سحرگستر

لغت نامه دهخدا

سحرگستر. [ س ِ گ ُ ت َ ] ( نف مرکب ) بسیار ساحر که اثر جادوئی او در همه جا پراکنده بود. مجازاً، در بیت زیر و نظائر آن ، سخت فصیح. بغایت شیوا سخن. سراینده معانی بکر و الفاظ عذب :
بدین سکه آورد نقد بدیهه
شد از کیمیای سخن سحرگستر.
خاقانی.

پیشنهاد کاربران