( سحرآفرین ) سحرآفرین. [ س ِ ف َ ] ( نف مرکب ) جادوگر و ساحر و افسونگر. ( ناظم الاطباء ) : آئینه بردار و ببین آن غمزه سحر آفرین با زهر پیکان در کمین ترکان خونخوار آمده.خاقانی.بر آن چشم سیه صدآفرین بادکه در عاشق کشی سحر آفرینست.حافظ.گر چه طی شد روزگار دولت طومار زلف از خط سحر آفرین خالی است دیوانش هنوز.صائب ( از آنندراج ).