سحاره
لغت نامه دهخدا
سحارة. [ س ُ رَ ] ( ع اِ ) آنچه قصاب از گوسپند جدا سازد از شش و نای. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || شش. ( اقرب الموارد ).
پیشنهاد کاربران
ساحر
اسباب لهو و لعب
جادو کننده
زان نبی دنیات را سحاره خواند
کو به افسون خلق را در چه نشاند
✏ �مولانا�
اسباب لهو و لعب
جادو کننده
زان نبی دنیات را سحاره خواند
کو به افسون خلق را در چه نشاند
✏ �مولانا�