سجون

لغت نامه دهخدا

سجون. [ س ُ ] ( ع اِ )ج ِ سجن. ( اقرب الموارد ) ( دهار ). رجوع به سجن شود.

پیشنهاد کاربران

رضا گلین شریف دینی
سجون ( sojoon ) : در گویش مازندرانی به معنای بسیار داغ و سوزنده است.

بپرس