دیکشنری
مترجم
بپرس
سجون
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
سجون. [ س ُ ] ( ع اِ )ج ِ سجن. ( اقرب الموارد ) ( دهار ). رجوع به سجن شود.
پیشنهاد کاربران
رضا گلین شریف دینی
سجون ( sojoon ) : در گویش مازندرانی به معنای بسیار داغ و سوزنده است.
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها