مهفهفة بیضاء غیر مُفاضة
ترائبها مصقولة کالسجنجل.
امروءالقیس ( از المعرب ص 179 ).
له اذا ادبر لحظ المقبل کانما ینظر من سجنجل.
؟ ( از سندبادنامه ص 200 ).
زآهن هندی بعشق تیغ اوچینیان چینی سجنجل کرده اند.
خاقانی.
معنبر ذوایب معقد عقائص مسلسل غدایر سجنجل ترائب.
( منسوب به حسن متکلم ).
|| زعفران. ( دهار ) ( المعرب جوالیقی ص 179 ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( الفاظ الادویه ). || زر و سیم گداخته. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ماء الذهب. ( المعرب جوالیقی ص 179 ).- سجنجل الارواح ؛ نام کتابی معروف در طلسمات از دهدار است.