سجانیده

لغت نامه دهخدا

سجانیده. [ س َ دَ / دِ ] ( ن مف ) از سجانیدن. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). کسی را یا چیزی را گویند که بسبب سرمای سخت از حال خود گشته باشد. ( برهان ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس