سجاده برون فکندن ؛ برون رفتن. خارج گشتن. انتقال یافتن. منتقل شدن :
سجاده برون فکند ازین دیر
زیرا که ندید در سرش خیر.
نظامی.
چون مانده شداز عذاب اندوه
سجاده برون فکند از انبوه.
نظامی.
سجاده برون فکند ازین دیر
زیرا که ندید در سرش خیر.
نظامی.
چون مانده شداز عذاب اندوه
سجاده برون فکند از انبوه.
نظامی.