ستیهندگی

/setihandegi/

مترادف ستیهندگی: ستیزندگی، ستیزه جویی، ستیزه خواهی، خودرایی، کله شقی، لجاج، لجاجت

لغت نامه دهخدا

ستیهندگی. [ س ِ هََ دَ / دِ ] ( حامص ) ( از: ستیهنده = ستیهندگ + ی ، پسوند مصدری ) ستیزه که لجاجت و جنگ و سرکشی و نافرمانی باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) :
جدا فیلسوفند دیگر گروه
جهان از ستیهندگیشان ستوه.
اسدی.

فرهنگ فارسی

ستیزنده بودن ستیهندگی .
ستیزه ه لجاجت و جنگ و سرکشی و نافرمانی باشد .

فرهنگ عمید

۱. ستیزه جویی.
۲. گردنکشی، نافرمانی.
۳. جنگ وجدال.

پیشنهاد کاربران

تعصب، کورباوری، خشک مغزی.
ستیزندگی، لجاجت، به دنبال دشمنی و جنگ

بپرس