ستیره

لغت نامه دهخدا

ستیره. [س َ رَ / رِ ] ( از ع ، ص ) مستور. پوشیده :
سخت زیبا لیک هم یک چیز هست
کآن ستیره دختر حلواگر است.
( مثنوی ).

ستیره. [ س َ رَ / رِ ] ( اِ ) پنج انگشت.نباتی است. ( مهذب الاسماء ). رجوع به پنج انگشت شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) مونث ستیر .
پنج انگشت . نباتی است

فرهنگ عمید

۱. = سَتیر
۲. زن پوشیده و پاک دامن.

پیشنهاد کاربران

بپرس