ستهی
لغت نامه دهخدا
ستهی. [ س ُ ت ُ ] ( حامص ) ملالت. ستوهی. سیر آمدگی. ( یادداشت بخط مؤلف ).
ستهی. [ س ِ ت ِ ] ( ص ) جنگجو. ستیزه جو. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
جنگجو ستیزه جو
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید