این کارد نه از بهر ستمکاری کردند
انگورنه از بهر نبیذ است بچرخشت.
رودکی.
داده ست بدو ایزد خلق همه عالم راوایزد نکند هرگز بر خلق ستمکاری.
منوچهری.
در طاعت بیطاقت و بی توش چرایی ای گاه ستمکاری با طاقت و با توش.
ناصرخسرو.
گر همی عمر ابد خواهی بپرهیز از ستم زآنکه از روی ستمکاری است اندک عمر باز.
سنایی.
ز باد جور ستمکاری و بلیت من جراحت دل مظلوم را رسید ستیم.
سوزنی.
دادگری شرط جهانداری است شرط جهان بین که ستمکاری است.
نظامی.
ترحم بر پلنگ تیزدندان ستمکاری بود بر گوسفندان.
سعدی.