ستم پیشه


مترادف ستم پیشه: بیدادگر، بیدادپیشه، جبار، جفاکار، جورپیشه، ستمکار، ظالم

متضاد ستم پیشه: مهربان، عادل

لغت نامه دهخدا

ستم پیشه. [ س ِ ت َ ش َ / ش ِ ] ( ص مرکب ) ظالم. ستمکار. ستمگر :
ترا دیو است اندر طبع رستم خو ستم پیشه
به بند طاعتش گردن ببند و رستی از رستم.
ناصرخسرو ( دیوان چ کتابخانه تهران ص 962 ).
بخراسان روم انصاف ستانم ز فلک
کآن ستم پیشه پشیمان بخراسان یابم.
خاقانی.
جفاپیشگان را بده سر بباد
ستم بر ستم پیشه عدل است و داد.
سعدی.
دل درماندگان بدست آور
بر ستم پیشگان شکست آور.
اوحدی.

فرهنگ فارسی

ظالم ستمکار

مترادف ها

oppressive (صفت)
ستمگر، غم افزا، ظالم، ستمکار، متعدی، ستم پیشه، ناراحت کننده

فارسی به عربی

مستبد

پیشنهاد کاربران

بپرس