ستایشگری

لغت نامه دهخدا

ستایشگری. [ س ِ ی ِ گ َ ] ( حامص مرکب ) حمد و عبادت و دعا. ( ناظم الاطباء ). عمل ستایشگر :
چو آمد بنزدش زمین بوسه داد
ستایشگری را زبان برگشاد.
فردوسی.
ای آنکه در ایام ستایشگری تو
صوفی شمرَد عیب نگهبانی دم را.
عرفی ( از آنندراج ).
رجوع به ستایشگر شود.

فرهنگ فارسی

حمد و عبادت و دعا . عمل ستایشگر .

دانشنامه عمومی

ستایشگری یا هوگویی[ نیازمند منبع] ( Eulogy ) ( از εὐλογία، eulogia، یونانی کلاسیک، پیشوند eu برای "خوش"، "خوب" یا "راستین" در اوستایی "هو"، و پسوند logia برای "گفتن"، "واژه ها" یا "بافه"، باهم دیگر برای "ستایش" ) سخنرانی یا نوشتاری در ستایش کسی یا کسانی یا چیزهایی است، به ویژه یکی که به تازگی مرده یا بازنشسته شده یا به عنوان یک اصطلاح ابراز علاقه. [ ۱] [ ۲] [ ۳]
ستایشگری معمولاً توسط یک هموند خانواده یا یک دوست خانوادگی نزدیک در مورد کسی که مرده ادا می شود. [ ۴] برای ستایش از یک فرد زنده که در مواردی مانند بازنشستگی داده می شود، یک همکار ارشد شاید بتواند آن را ادا کند. [ ۵]
عکس ستایشگری
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

eulogy (اسم)
تشویق، ستایش، ستایشگری، مدح، مداحی، مدیحه سرایی

adoration (اسم)
ستایش، عشق ورزی، پرستش، نیایش، ستایشگری، سجود

worship (اسم)
ستایش، پرستش، ستایشگری، سجود، عبادت

پیشنهاد کاربران

بپرس