ستای

لغت نامه دهخدا

ستای. [ س ِ ] ( نف مرخم ) ستاینده. ( شرفنامه ) :
منم کریم ستای و تویی حکیم نواز
زهی سخا و سخن بر من و تو سهل وسلیم.
سوزنی.
ترکیب ها:
- خودستای . خویشتن ستای. مرده ستای. نیکی ستای.
|| ( اِ ) سه عدد. ( شرفنامه ).

فرهنگ فارسی

ستاینده

دانشنامه عمومی

ستای (ناحیه ییهلاوا). ستای ( به چکی: Stáj ) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری چک است که در ناحیه ییهلاوا واقع شده است. [ ۱] ستای ۵٫۹۲ کیلومتر مربع مساحت و ۱۷۷ نفر جمعیت دارد و ۶۰۲ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس ستای (ناحیه ییهلاوا)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

ستای ( ستاینده ) علاوه براینکه صفت فاعلی مرکب مرخم است در ترکیباتی نظیر:کعبه ستای، شاه ستای، دین ستای وغیره می تواند به معنای آهنگ و نوا و آواز نیز باشد مثال
چنبر دف شود فلک، مطرب بزم شاه را
ما دوتا سبو کشد، زهره ستای نو زند خاقانی
ستای = ( ستاینده ) علاوه براینکه صفت فاعلی مرکب مرخم است در ترکیباتی نظیر:کعبه ستای، شاه ستای، دین ستای وغیره می تواند به معنای آهنگ و نوا و آواز نیز باشد مثال
چنبر دف شود فلک، مطرب بزم شاه را
ماه دوتا سبو کشد، زهره ستای نو زند خاقانی

بپرس