ستاندن


مترادف ستاندن: ستدن، گرفتن، بازگرفتن، واستدن

معنی انگلیسی:
to take, recieve

لغت نامه دهخدا

ستاندن. [ س ِ دَ ] ( مص ) گرفتن. ( آنندراج ). بدست آوردن. تحصیل کردن :
شما را همه پاک برنا و پیر
ستانم زر و خلعت از اردشیر.
فردوسی.
کنون می ستاند همی باژ و ساو
ز دستان بهر سال ده چرم گاو.
فردوسی.
بگوید بدو هر چه داند ز شاه
اگر سر دهد یا ستاند کلاه.
فردوسی.
مهربانی نکنی بر من و مهرم طلبی
ندهی داد و همی داد ز من بستانی.
منوچهری.
رقعه بنمودم دوات دار را گفت بستان ، بستد و به امیر داد. ( تاریخ بیهقی ).
بشش طریق جبایت ستاندم از عامه
ز خانه و ز دکان و ز باغ و ضیعت و تیم.
سوزنی.
با گُرْسنگی قوت پرهیز نماند
افلاس عنان از کف تقوی بستاند.
سعدی.
خراج اگر نگزارد کسی بطیبت نفس
بقهر از او بستانند مزد سرهنگی.
سعدی ( گلستان ).
|| رفع کردن. برداشتن. از میان بردن. برطرف کردن : و با داروهای خنک تیزی آن بستانند. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
- بازستاندن ؛ بازگرفتن :
من چراغم نور داده بازنستانم ز کس
شاه خورشید است و اینک نور داده بازخواست.
خاقانی.

فرهنگ فارسی

گرفتن، بازگرفتن، بستان، چیزی ازکسی گرفتن، ستان
( مصدر ) ( ستاند ستاند خواهد ستاند بستان ستاننده ستانده ) چیزی از کسی گرفتن ستدن .

فرهنگ معین

(س دَ ) (مص م . ) گرفتن ، بازگرفتن .

فرهنگ عمید

باز گرفتن چیزی از کسی، گرفتن.

مترادف ها

take (فعل)
بردن، گرفتن، پنداشتن، ستاندن، برداشتن، لمس کردن

receive (فعل)
رسیدن، پذیرفتن، جا دادن، بدست اوردن، گرفتن، وصول کردن، دریافت کردن، ستاندن، پذیرایی کردن از

conquer (فعل)
تسلیم کردن، تسخیر کردن، فتح کردن، مغلوب کردن، پیروزی یافتن بر، غالب امدن، ستاندن

فارسی به عربی

وارد

پیشنهاد کاربران

ادعا که واژه ی فارسی �ستاندن� از فعل ترکی �ایستمک / istemek� ( خواستن ) گرفته شده، ادعایی نادرست، بی پایه و بدون پشتوانه ی زبان شناسی تاریخی است. در ادامه به صورت مستند و با ارجاع به منابع معتبر این ادعا را بررسی و رد می کنم:
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
✅ ۱. ریشه ی واژه ی �ستاندن� در زبان فارسی:
�ستاندن� از مصدر �ستان� در فارسی میانه و فارسی باستان آمده است. این واژه به معنی �گرفتن�، �بازپس گرفتن� و �پس گیری� است.
در فارسی میانه: stan - به معنی گرفتن و ربودن آمده است.
در فارسی باستان: واژه ی هم ریشه ی آن √stan یا �stā� به معنی �ایستادن� یا �قرار گرفتن� و گاه �تصاحب کردن� بوده است.
در اوستایی: stā - ( ایستادن ) و همچنین مشتقات مرتبط با �گرفتن� دیده می شود.
📚 منبع:
MacKenzie, D. N. A Concise Pahlavi Dictionary, 1971
Bartholomae, Christian. Altiranisches W�rterbuch, 1904
Dehkhoda Dictionary, entry: �ستاندن�
- - -
✅ ۲. کاربرد گسترده ی �ستان� در واژگان ترکیبی فارسی:
فعل �ستان� به شدت پربسامد و تولیدگر در زبان فارسی است، و در بسیاری از واژگان فارسی وجود دارد:
واژه معنی
بازستاندن بازپس گرفتن
ربودن/بربودن از همین ریشه با تغییر واجی
خراج ستان مالیات گیرنده
دانش ستان محل آموزش
کشورستان منطقه تابع کشور
این تنوع ساختاری نشان دهنده ی یک ریشه ی کهن در زبان هندواروپایی است، نه قرض گیری از ترکی.
- - -
✅ ۳. مقایسه تطبیقی با دیگر زبان های هندواروپایی:
در زبان های خواهر فارسی ( مثل سانسکریت و اوستایی ) نیز ریشه ی stā - / stan - وجود دارد:
اوستایی: stā - = ایستادن
سانسکریت: sthā - = ایستادن، گرفتن موضع
📚 منبع:
Monier - Williams Sanskrit Dictionary
Mayrhofer, EWA ( Etymologisches W�rterbuch des Altindoarischen )
پس ریشه �ستان� کاملاً آریایی ( هندواروپایی ) و مستقل از ترکی است.
- - -
❌ ۴. چرا ادعای ارتباط با �ایستمک� نادرست است؟
فعل ترکی �ایستمک� به معنی �خواستن� است، نه �گرفتن� یا �تصاحب کردن�.
از لحاظ واج شناسی، فعل �ایستمک� به صورت های قدیمی تر خود در ترکی اوغوزی و قبچاقی نیز دیده می شود و ریشه ی آن به ترکی کهن برمی گردد، اما هیچ اشتراک ریشه ای یا صرفی با �ستاندن� فارسی ندارد.
صرف فعل در فارسی و ترکی کاملاً متفاوت است؛ ترکی زبان التصاقی و فارسی زبان تصریفی است.
📚 منبع:
Claus Sch�nig, "Turkic Languages" in The Turkic Languages, ed. Lars Johanson & �va �. Csat�, 1998
Lewis, Geoffrey. Turkish Grammar, 2000
- - -
✅ جمع بندی:
واژه ریشه نتیجه
ستاندن فارسی میانه و فارسی باستان ( stan - ) ریشه ی هندواروپایی دارد
ایستمک ترکی ( خواستن ) معنایی متفاوت دارد
بنابراین، ادعای ریشه گرفتن �ستاندن� از �ایستمک� کاملاً جعلی و خلاف اصول زبان شناسی تطبیقی است.

ترکی استدی، استاندی، از ریشه ایستمک فقط الف ابندا حذف شده است
ستاندن ب زبان سیستانی 💜 ب زبان پارسی گرفتن
باز ستاندن. استرداد