ستاره پیشانی. [ س ِ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) نوعی است از اسب و این را شوم میشمارند. ( بهار عجم ). اسبی که در پیشانی دارای علامت بود و آن را از معایب اسب می شمارند. ( ناظم الاطباء ). || ( ص مرکب ) دارای عُرّه بیضا. دارنده جبهه درخشان : اگر ببام برآید ستاره پیشانی چو ماه عید به انگشتهاش بنمایند.
سعدی ( بدایع ).
فرهنگ فارسی
نوعی است از اسب و این را شوم میشمارند اسبی که در پیشانی دارای علامت بود و آنرا از معایب اسب میشمارند
فرهنگ عمید
۱. پیشانی سفید، دارای پیشانی درخشان: اگر به بام برآید ستاره پیشانی / چو ماه عید به انگشت هاش بنمایند (سعدی۲: ۴۳۰ ). ۲. خوش طالع.