ستاد ارتش


معنی انگلیسی:
general staff

لغت نامه دهخدا

( ستاد آرتش ) ستاد آرتش. [ س ِ دِ ت ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یا ارکان حرب. کل قشون.عبارت از تشکیلات نظامی مملکتی که امور سوق الجیشی و تعبیةالجیشی و تدارکات آرتشی را فراهم میسازد. تشکیلات ستاد آرتش ( تا قبل از بهمن 1357 ) شامل پنج اداره بترتیب زیر بوده است : اداره یکم : شامل کارگزینی آجودانی که برای رسیدگی به امور داخلی افراد سپاه است و سازمان. اداره دوم : شامل اداره اطلاعات و ضداطلاعات.اداره سوم : شامل اداره امور تعلیماتی و اداره نقشه برداری و اداره امور رزمی. اداره چهارم : اداره تدارکات که شامل اداره خرید، یا اداره انبارها و مخارج است. اداره پنجم : شامل اداره کنترلر است که حاوی دایره بررسیها و اداره بازرسی است. در عین حال ستاد آرتش شامل چهار نیرو بشرح زیر میباشد: 1 - نیروی زمینی. 2 - نیروی هوایی. 3 - نیروی دریایی. 4 - مرکز توپخانه. این چهار نیرو کلاً در تحت فرماندهی بزرگ آرتشتاران فرمانده و نظارت ستاد بزرگ آرتش است که بفرمان آن دو اداره میشود.نیروهای سه گانه اول هر یک شامل یک ستاد فرماندهیندکه مرکب از چهار رکن بنام ارکان اربعه میباشد. وظایف چهار رکن مذکور بنحوی است که چهار اداره فوق بر عهده دارند. نیروی زمینی برای حفظ حدود و ثغور مملکتی از دو آرتش تشکیل میشود که این دو برحسب مقتضیات محل پادگانهایی بنام لشکر و تیپ در نقاط مختلف مملکت دارد. تشخیص افراد نیروی دریایی و نیروی هوایی بوسیله لباسی است که بر تن دارند. لباس نیروی زمینی شامل شلوار دهن بسته و بلوز و کلاه کاسک در زمان جنگ و کاسکت خاکستری در زمان صلح میباشد. لباس نیروی دریایی و هوایی کت و شلوار سرمه ای و فرنج در زمستان و کتان سفید و شلوار سفید در تابستان. تمایز این دو نیرو بوسیله نشانهای مخصوص به رسته خود میباشد که در روی کلاه خود نصب می کنند. نشان نیروی هوایی عبارت است از عقاب در وسط برگ خرما و نشان نیروی دریایی لنگر در وسطبرگ خرما. افسران نیروی زمینی در روی کلاه خود کوکاردهای کوچک سه رنگ علامت پرچم ایران را دارا میباشند.

فرهنگ فارسی

( ستاد آرتش ) یا ارکان حرب کل قشون : عبارتست از تشکیلات نظامی مملکتی که امور سوق الجیشی و تعبیه الجیشی و تدارکات آرتشی را فراهم میسازد

مترادف ها

general staff (اسم)
ستاد ارتش

فارسی به عربی

موظفون

پیشنهاد کاربران

گوران. ( اِ ) محل اجتماع لشکر. ( ناظم الاطباء ) ( شعوری ج 2 ص 324 ) . || اطاق اجتماع. || برنج بوداده در تنور. || ج ِ گور. ( ناظم الاطباء ) .

بپرس