سبیلو

/sebilu/

مترادف سبیلو: سبیل دار

متضاد سبیلو: ریشو، ریش دار

لغت نامه دهخدا

سبیلو. [ س ِ ] ( ص نسبی ) سبیل کلفت. سبیل گنده. آنکه بروتی کلان دارد. || سبیل دار. در مقابل سبیل تراشیده. کسی که سبیل خود را نتراشد.

فرهنگ معین

(س ) (ص مر. ) دارای سبیل پرپشت .

فرهنگ عمید

مردی که سبیل کلفت دارد، سبیل دار، دارای سبیل.

پیشنهاد کاربران

( ( نعیم سینی زیربغل دستمال دستش را کشید روی قفسه پرونده ها زیر عکس مرد سبیلو و سرخس پر پیچ وتاب . ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 11 . ) )
کسی که دارای سبیل زیاد است ( عامیانه ) Someone with mustache
فردی که سبیل زیاد یا خوبی دارد ( عامیانه )

بپرس