سبک کردن


معنی انگلیسی:
alleviate, lighten, mitigate

لغت نامه دهخدا

سبک کردن. [ س َ ب ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تخفیف. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر ) ( دهار ).
- سبک کردن راه ؛ آسان کردن راه. ( آنندراج ):
مرا و شما را سبک راه کرد
بما این ره دور کوتاه کرد.
نظامی ( از آنندراج ).
- سبک کردن سخن ؛ تخفیف در کلام : و گروهی ازبهر سبک کردن سخن مکعب را کعب خواند. ( التفهیم ).

فرهنگ فارسی

تخفیف

مترادف ها

mitigate (فعل)
تخفیف دادن، خرد کردن، خرد ساختن، سبک کردن، تسکین دادن

simplify (فعل)
مختصر کردن، سبک کردن، تسهیل کردن، ساده کردن، اسان تر کردن

alleviate (فعل)
ارام کردن، کم کردن، سبک کردن

lighten (فعل)
کاستن، سبک کردن، روشن کردن، درخشیدن، سبکبار کردن، راحت کردن، مثل برق درخشیدن، تنویر فکر کردن

ease (فعل)
سبک کردن، ازاد کردن، راحت کردن

attenuate (فعل)
سبک کردن، لاغر کردن، رقیق کردن، ضعیف شدن، نازک کردن، تقلیل دادن، دقیق شدن، معتدل کردن، تضعیف کردن

فارسی به عربی

خفف , سکن , سهولة

پیشنهاد کاربران

بپرس