نه همه بینی کاین چرخ کبود از بر ما
بسی از مرغ سبکپرتر و پرّنده تر است.
ناصرخسرو.
ننهاده اند در پر جغد و غراب و زاغ آن چابکی که در پر باز سبکپر است.
اثیر اخسیکتی.
بس سبکپر مپر ای مرغ که می نامه بری تا ز رخ پای ترا خرده زر بربندم.
خاقانی.
روان شد در هوا باز سبکپرجهان خالی شد از کبک و کبوتر.
نظامی.
از آن باغ سبکپرمانده پر داغ جهان تاریک بر وی چون پر زاغ.
نظامی.