سبک خرد. [ س َ ب ُ خ ِ رَ ] ( ص مرکب ) کم خرد و احمق و ساده لوح. ( آنندراج ). سفیه. مَعْتوه. ( منتهی الارب ) : کسی که گوید من چون توام بفضل و هنر سبک خرد بود و یافه گوی و هرزه درای.
فرخی.
جز آن سبک خرد شوربخت سوخته مغز که غره کرد مر او را بخویشتن شیطان.
فرخی.
فرهنگ فارسی
کم خرد و احمق و ساده لوح سفیه
فرهنگ عمید
سبک عقل، کم خرد، ساده لوح: جز آن سبک خرد شوربخت سوخته مغز / که غره کرد مر او را به خویشتن شیطان (فرخی: ۳۲۷ ).