سبع شداد. [ س َ ع ِ ش ِ ] ( اِخ ) مراد از هف-ت فلک شداد. ( آنندراج ) ( غیاث ). || جمع شدید در اینجا کنایه از فلک است. ( آنندراج ) ( غیاث ) : گویم که چهاراساس عمرت چون سبع شداد باد محکم.خاقانی.در تب ربع اوفتد سبع شداد از نهیب تخت محاسب شود قبه چرخ از غبار.خاقانی.
( اسم ) هفت فلک هفت آسمان : گویم که چهاراساس عمرت چون سبع شداد باد محکم . ( خاقانی ) توضیح ماخوذ از آیه ۱۲ سوره ۷۸ : و بنینا فوقکم سبعا شدادا. ( وبنا کردیم بالای شما هفت استوار ( هفت آسمان ) : لغو سبع مثانی سخنش لغت منهیان سبع طباق ( انوری ) توضیح ماخوذ از آیه ۳ سوره ۶۷ ( الملک ) : الذی خلق سبع سموات طباقا . ( آنکه آفرید هفت آسمان را طبقه طیقه ) و آیه ۱۴ سوره ۷۱ ( نوح ) : الم ترواکیف خلق الله سبع سموات طباقا . ( آیا ندیدید چگونه خدا هفت آسمانرا طبقه طبقه ( زیر یکدیگر ) آفرید ? )مراد از هفت فلک شداد