سبع الکتان

لغت نامه دهخدا

سبعالکتان. [ س َ عُل ْ ک َت ْ تا ] ( ع اِ مرکب ) کشوت. قریعة الکتان. خامول الکتان. کشوت العراق. سبع الشعراء. کتان بیابانی. کتان صحرایی. ( ابن البیطار ). افتیمون. رجوع بهر یک از این کلمات شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) کشوت گل جالیز
کشوت

پیشنهاد کاربران

بپرس