سبع الوان. [ س َ ع ِ اَل ْ ] ( ترکیب اضافی ، اِمرکب ) هفت رنگ طعام. و آن سنتهای فرعون است. ( برهان ). طعامهای گوناگون و آن صنع فرعون است که اطعمه مائده او هفت رنگ بودی. ( شرفنامه منیری ) : چشمم نرسد بخوان اخوان نه خمسه من به سبع الوان.
تحفة العراقین ( از شرفنامه منیری ).
سگان آز را عید است چون میر تو خوان سازد تو شیری روزه میدار و مبین درسبع الوانش.
( اسم ) ۱ - هفت رنگ ۲ - هفت طعام ( که گویند از سنتهای فرعون بود ) : چشمم ندود بخوان اخوان نی خمسه من به سبع الوان . ( تحفه العراقین ) ۳ - هفت آسمان ۴ - هفت طبقه زمین هفت رنگ طعام