سبطی


مترادف سبطی: یهودی، قبطی

لغت نامه دهخدا

سبطی. [ س ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به سبط. رجوع به سِبْط شود. || یهودی. مقابل قبطی. یکی از اسباط بنی اسرائیل :
گر بمصر اندر بدی او نامدی
وهم از سبطی کجا زایل شدی.
مولوی.
گر نبودی نیل را آن نور دید
از چه قبطی را ز سبطی میگزید.
مولوی.
می شنیدم که درآمد قبطئی
از عطش اندر وثاق سبطئی.
مولوی.

فرهنگ فارسی

منسوب است به سبط

فرهنگ عمید

امت موسی، یهودی.

مترادف ها

tribal (صفت)
ایلیاتی، قبیله ای، ایلی، طایفه ای، تباری، سبطی

پیشنهاد کاربران

بپرس