سبزته

لغت نامه دهخدا

سبزته. [ س َ ت َه ْ ] ( ص مرکب ) معشوق سبزفام و آنچه بظاهر سبز و در باطن سرخ باشد چون حنا و بان. ( آنندراج ) :
چون نباشد سبزته گلگون رخ سبزان هند
کم ز ابر دیده خون در پایشان مالیده ام.
کلیم ( از آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس