سبحا

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی سَبْحاً: به سرعت حرکت کردنی نگفتنی(سبح در اصل به معنی دویدن و تند راه رفتن در آب ویا سرعت در حرکت می باشد درعبارت "ان لک فی النهار سبحا طویلا " سبح طویل در روز کنایه از غور در مهمات زندگی و انواع زدوبندها در برآوردن حوائج زندگی است . و معنای آیه این است که تو...
معنی صُبْحاً: صبحگاهان
ریشه کلمه:
سبح (۹۲ بار)

«سَبْح» (بر وزن مدح) در اصل به معنای حرکت و رفت و آمد است و گاه به شنا کردن نیز اطلاق می گردد; چرا که حرکات مداومی دارد.
شنا. اعمّ از آنکه در آب باشد یا در هوا. (راغب) ایضاً راغب سرعت را در آن قید کرده است . قسم به شناگران که به طرز مخصوصی شنا می‏کنند ظاهراً مراد ابرهاست که در هوا راه می‏روند. ، . «کل» در دو آیه شاید راجع به تمام اجرام آسمانی باشد ولی ظاهرش آن است که مراد خورشید و ماه و شب و روز که همان نور و ظلمت اند در اطراف زمین پیوسته در حرکت اند و شنا می‏کنند. رجوع شود به «شمس» و «قمر». * . طبرسی در ذیل این ایه سبح را تقلّب و تلاش معنی کرده و گوید: به شناگر سابح گویند که در آب تلاش می‏مند کشاف نیز تصرّف و تلاش گفته است. به نظر می‏آید ما قبل درباره عبادت شب است یعنی شب را مخصوص عبادت خدا کن که روز تلاش بسیار خواهی داشت فراغت خاطر و عبادت عالی در شب میسّرتر است. یحی بن یعمر و ضحاک سبح را خاء خوانده‏اند و آن به معنی توسعه است یعنی در روز برای کارها وسعت بیشتری داری شب را مخصوص خدا کن. نا گفته نماند: راغب و اقرب تصریح دارند که معنای اوّلی سبح همان حرکت سریع در آب و هواست به سرعت کار و سیر اسب و غیره به طوراستعاره اطلاق می‏شود.

پیشنهاد کاربران

ان لک فی النهار سبحا طویلا
و تو در روز تلاش مستمر و طولانى خواهى داشت!
بسم الله الرحمن الرحیم
452 ) سوره مزّمّل ( 73 ) آیه 7
إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَویلاً
25رمضان 1438
ترجمه
البته تو را در روز کار و دغدغه ای طولانی است.
نکات ترجمه
...
[مشاهده متن کامل]

�سَبْحاً�[1]
در مورد ماده �سبح� برخی گفته اند این ماده در اصل بر دو معنا دلالت می کند: یکی از جنس عبادت، چنانکه به نماز مستحبی �سُبحه� می گویند و تسبیح هم منزه دانستن خداوند است از هر بدی ای؛ و دومی از جنس سعی و تلاش، چنانکه السَّبْح و السِّباحة به معنای غوطه ور شدن و شنا کردن در آب است. ( معجم المقاییس اللغة‏3 /125 )
در مقابل دیگران خواسته اند این دو معنا را بهم برگردانند:
برخی گفته اند اصل معنای این ماده، حرکت سریع در آب یا هواست ( شنا کردن و شناور شدن ) و به همین جهت، به حرکت ستارگان در آسمان، �سَبَحَ� گفته شده است: �کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ‏� ( أنبیاء/33 ) و این تعبیر در مورد اسبانی که با سرعت و روان حرکت می کنند �وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً� ( نازعات/3 ) نیز گفته می شود؛ و در آیه محل بحث ( مزمل/7 ) هم منظور حرکت سریع در انجام کارهاست. بر این اساس، تسبیح که به معنای تنزیه خداوند متعال است، در اصل به معنای حرکت سریع در عبادت خداوند متعال بوده، و بر مطلق عبادات قولی و فعلی به کار رفته است ( مفردات ألفاظ القرآن، ص393 )
در طرف مقابل برخی گفته اند اصل این معنا �حرکت در مسیر حق بدون هرگونه انحراف� یا �بر حق بودنی کاملا منزه از هر نقطه ضعف� بوده، و در آن دو مفهوم �در مسیر حق بودن� و �از ضعفی دور بودن� در آن لحاظ شده است؛ و اینکه در مورد شنا و غوطه ور شدن یا حرکت اسبها یا کثرت اعمال انسان به کار می رود همگی مصادیقی از این باب است که متناسب با موضوع بحث بوده است؛ مثلا در معنای شنا کردن آن حرکتی است که نظم و سیر معنی دارد و از انحراف و . . دور است؛ و . . . ؛ و تفاوت �سَبْح� و �تَسْبِیح� در این است که اولی فعل لازم است و بر جریان و تنزه طبیعی شیء دلالت می کند؛ اما دومی متعدی است و بر اینکه چیزی را در جریان قرار دهیم و او را تنزیه کنیم، می باشد. ( التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏5، ص21 - 23 )
این ماده و مشتقاتش 92 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
حدیث
1 ) از امام باقر ع درباره آیه �إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَوِیلًا� روایت شده است که:
می فرماید فراغتی طولانی داری برای خواب و نیازهایت.
تفسیر القمی، ج‏2، ص392
وَ فِی رِوَایَةِ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی قَوْلِهِ: إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَوِیلًا یَقُولُ فَرَاغاً طَوِیلًا لِنَوْمِکَ وَ لِحَاجَتِکَ[2]
2 ) امیرالمومنین ع در خطبه معروف به �خطبه متقین�، در ادامه وصف آنان ( که در جلسه قبل، حدیث2 گذشت ) می فرمایند:
و اما به هنگام روز، بردبارانی عالِم اند و نیکوکارانی پرهیزگار.
خوف [از خدا] آنان را همچون تیری تراشیده [= لاغر کرده] است.
چون کسى بدانها نگرد، پندارد بیمارند، امّا بیمار نیستند؛
گویند: [اینها] درهم آمیخته اند [= دیوانه‏اند، به زبان عامیانه: قاطی کرده اند] در حالى که امرى عظیم با آنان درآمیخته است.
به اعمال اندک خشنود نمى‏شوند، و زیاد را زیاد نمی دانند؛ آنان بشدت خود را متّهم شمارند و از کرده‏هاى خویش بیم دارند.
نهج البلاغه، خطبه193؛ الأمالی ( للصدوق ) ، ص571
من خطبة له ع یصف فیها المتقین‏
وَ أَمَّا النَّهَارَ فَحُلَمَاءُ عُلَمَاءُ أَبْرَارٌ أَتْقِیَاءُ قَدْ بَرَاهُمُ الْخَوْفُ بَرْیَ الْقِدَاحِ یَنْظُرُ إِلَیْهِمُ النَّاظِرُ فَیَحْسَبُهُمْ مَرْضَى وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ وَ یَقُولُ لَقَدْ خُولِطُوا وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِیمٌ لَا یَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِیلَ وَ لَا یَسْتَکْثِرُونَ الْکَثِیرَ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُون‏.
3 ) در فرازی از حدیث معروف �عنوان بصری� ( که علمای اخلاق و عرفان، مداومت بر خواندن آن را برای سیر و سلوک بسیار توصیه کرده اند ) آمده است:
به امام صادق ع گفتم: یا اباعبدالله! حقیقت عبودیت چیست؟
فرمود: سه چیز . . . [سوم اینکه:] سراسر اشتغالاتش به آن چیزی باشد که خداوند متعال بدان امر کرده ویا از آن نهی فرموده است؛ چرا که . . . هنگامی که بنده به آنچه خدا بدان امر ویا از آن نهی کرده، مشغول شود، فرصتی برای پرداختن به جدال و فخرفروشی نسبت به مردم برایش باقی نمی ماند.
مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص327
عَنْ عُنْوَانَ الْبَصْرِیِّ عن جَعْفَرٌ الصَّادِقُ ع
قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا حَقِیقَةُ الْعُبُودِیَّةِ؟
قَالَ ثَلَاثَةُ أَشْیَاءَ . . . [3]وَ جُمْلَةُ اشْتِغَالِهِ فِیمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ . . . [4] وَ إِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ نَهَاهُ لَا یَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إِلَى الْمِرَاءِ وَ الْمُبَاهَاةِ مَعَ النَّاس‏.
4 ) از رسول الله ص روایت شده است:
همانا خداوند تبارک و تعالی به بنده ای که قضای نماز شب خود را در روز بجا می آورد، مباهات می کند و می فرماید: ای فرشتگانم! بنگرید به بنده ام که قضای چیزی را بجا می آورد که بر او واجب نکرده ام. شما را شاهد می گیرم که من او را مورد مغفرت قرار دادم.
من لا یحضره الفقیه، ج‏1، ص498
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَیُبَاهِی مَلَائِکَتَهُ بِالْعَبْدِ یَقْضِی صَلَاةَ اللَّیْلِ بِالنَّهَارِ فَیَقُولُ یَا مَلَائِکَتِی انْظُرُوا إِلَى عَبْدِی یَقْضِی مَا لَمْ أَفْتَرِضْهُ عَلَیْهِ أُشْهِدُکُمْ أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَهُ. [5]
تدبر
1 ) �إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَویلاً�
مقصود از "برای تو در روز �سبحا طویلا� است" چیست؟
الف. برای تو در روز رفت و برگشتی در برآورده ساختن نیازهایت هست ( قتاده ) یعنی رفت و آمد و مشغله هایت در روز فراوان است و نیازمند پرداختن به تبلیغ رسالت و دعوت خلق و تعلیم واجبات و مستحبات و تدبیر معیشت خود و خانواده ات هستی؛ و در شب است که فراغتی برای ذکر و قرائت قرآن و . . . برایت حاصل می آید. ( مجمع البیان، ج‏10، ص571 ) در واقع، سبح به معنای غوطه ور شدن و شنا کردن سریع در آب است و کنایه است از فرو رفتن در اشتغالات روزمره ( المیزان، ج20، ص64 )
ب. �سبح� به معنای �فراغت� هم هست، یعنی در روز برای رفع نیازها و حتی خواب فراغتی داری ( حدیث1، و نیز المیزان، ج20، ص64 ) ( در این باره در تدبر3 توضیحی خواهد آمد. )
ج. �سبح� به معنای �فراغت� است، اما به این معنا که اگر به هر دلیلی ( خواب ماندن، بیماری و . . . ) نتوانستی به نماز شب اقدام کنی، در فرصت روز آن را جبران کن؛ و از این جهت مفادش شبیه مفاد آیه62 سوره فرقان[6] است. ( المیزان، ج20، ص64 ) چنانکه در روایات بر اینکه حتما قضای نماز شب انجام شود بسیار تاکیده شده است ( حدیث4 ) [7]
د. . . . [8]
2 ) �إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَویلاً�
عبادت و راز و نیاز و خلوت شبانه با خداوند بقدری اهمیت دارد، که بلافاصله بعد از اینکه دستور به نماز شب و قیام شبانه برای عبادت داد، متذکر می شود که تو در روز به اندازه کافی گرفتاری و دلمشغولی داری؛ پس حتما باید وقتی را برای خلوت با خدا خالی کنی.
نکته انسان شناسی
منِ انسان در زمین نیامده ام که بخورم وبخوابم و زناشویی کنم و بچه دار شوم و بعد بمیرم و تمام. این زندگی، زندگی حیوان است، نه انسان. منِ انسان آمده ام که ظرفیت خلیفة اللهی را در خود شکوفا کنم. آمده ام تا:
بار دیگر از مَلَک پَرّان شوم
و آنچه اندر وهم ناید آن شوم

بپرس