سبح

/sobah/

لغت نامه دهخدا

سبح. [ س َ ] ( ع مص ) شناوری نمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). شنا کردن. سباحة. ( از اقرب الموارد ). رجوع به سباحت شود. || تصرف کردن در معاش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). تصرف کردن در معیشت. ( ترجمان تهذیب عادل ص 56 ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). || ( اِمص ) آرامش. || ( مص ) زمین کندن. || بسیار گفتن. ( منتهی الارب )( آنندراج ). سبح در کلام ؛ فزون گفتن. || خواب و آرامش و آرمیدن. ( منتهی الارب ). خوابیدن و آرمیدن. ( از اقرب الموارد ). || آمدن و رفتن و برگردیدن و پراکنده شدن در زمین. ( منتهی الارب ): سبح قوم ؛ برگردیدن و آمدن و رفتن ایشان و پراکنده گشتن آنان در زمین. ( منتهی الارب ). || دور رفتن. ( منتهی الارب ). دور رفتن در سیر. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - دعا ذکر . ۲ - مهره های برشته کشیده که به هنگام ذکر و تسبیح گفتن در دست گیرند و بدان عدد اذکار را نگاهدارند تسبیح .
شناوری نمودن

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی سَبِّحِ: تسبیح گو - از عیب و نقص بری بدان (در عبارت "سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ " منظور این است که بوسیله ستودن پروردگارت او را از عیب بری بدان مثلاً بگو او نتها ناتوان نیست بلکه توانای بی نهایت است )
معنی صُّبْحُ: صبح - بامداد
معنی سَّابِحَاتِ: به سرعت حرکت کنندگان (ازکلمه سبح به معنای سرعت در حرکت است ، همچنان که به اسب وقتی به سرعت میدود سابح میگویند)
معنی سَبْحاً: به سرعت حرکت کردنی نگفتنی(سبح در اصل به معنی دویدن و تند راه رفتن در آب ویا سرعت در حرکت می باشد درعبارت "ان لک فی النهار سبحا طویلا " سبح طویل در روز کنایه از غور در مهمات زندگی و انواع زدوبندها در برآوردن حوائج زندگی است . و معنای آیه این است که تو...
ریشه کلمه:
سبح (۹۲ بار)

«تسبیح» به معنای منزه شمردن خداوند از هر گونه عیب و نقص است.
تعبیر به «فَسَبِّح» (پس تسبیح کن) (با فاء تفریع)، اشاره به این حقیقت است که، آنچه درباره این گروههای سه گانه گفته شد، عین عدالت است، و بنابراین، خداوندت را از هرگونه ظلم و بی عدالتی پاک و منزه بشمار، و یا این که، اگر می خواهی به سرنوشت گروه سوم گرفتار نشوی، او را از هر گونه شرک و بی عدالتی که لازمه انکار قیامت است پاک و منزّه بدان.

پیشنهاد کاربران

سبح در اصل به معناى حرکت سریع در آب است و از آن جا که لازمه حرکت سریع، دور شدن از مبدأ حرکت و نزدیک شدن به مقصد است، این مادّه در باره دور شدنِ چیزى نیز به کار می رود. یا مثلا حرکت ستارگان در فلک مانند
...
[مشاهده متن کامل]
: �وکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ. همچنین برای دیدن اسب: �وَ السَّـبِحَـتِ سَبْحًا: سوگند به اسبان دونده�. یا براى سرعت حرکت در کار مانند : �إِنَّ لَکَ فِى النَّهَارِ سَبْحًا طَوِیلاً ؛۱و براى تو در روز ، تلاش بسیار است�.

بمعنی شناوری و شناور بودن است مثلا یسبح لله ما فی السموات و الأرض بمعنی شناور و در گردش است آنچه در آسمانها و زمین است بر محور الله
تسبیح گوی

بپرس