سبب شدن
مترادف سبب شدن: باعث شدن، انگیزه شدن، موجب شدن، مسبب شدن، وسیله گشتن، وسیله شدن
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
مترادف ها
انگیختن، باعی شدن، سبب شدن
موجب شدن، واداشتن، ایجاد کردن، باعی شدن، سبب شدن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
( به بار آوردن ) معنی اصطلاح - > به بار آوردن
نتیجه دادن؛ باعث شدن
مثال:
سیل آن سال خسارت زیادی به بار آورد.
نتیجه دادن؛ باعث شدن
مثال:
سیل آن سال خسارت زیادی به بار آورد.
- مورث امری شدن ؛ سبب آن شدن. باعث آن گردیدن. انگیزه ٔ پیدایش آن گشتن.
باعی شدن