سبب سازی

/sababsAzi/

لغت نامه دهخدا

سبب سازی. [ س َ ب َ ] ( حامص مرکب ) عمل سبب ساز. وسیله سازی :
از سبب سازیش من سودائیم
وز سبب سوزیش سوفسطائیم.
مولوی.
در سبب سازیش سرگردان شدم
در سبب سوزیش هم حیران شدم.
مولوی.
رجوع به سبب شود.

فرهنگ فارسی

عمل سبب ساز

فرهنگ عمید

ساختن سبب، ایجاد وسیله، عمل سبب ساز.

پیشنهاد کاربران

بپرس