سبابه
/sabbAbe/
مترادف سبابه: انگشت دوم، انگشت شهادت، انگشت اشاره
متضاد سبابه: ابهام، خنصر، بنصر
برابر پارسی: انگشت میانی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- سبابه گزا ؛ متعجب و حیران. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) دومین انگشت دست که مجاور شست است انگشت بین ابهام و وسطی انگشت شهادت .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
راهنما، نما، فهرست، شاخص، فهرست راهنما، علامت، سبابه، نمایه، جاانگشتی، راهنمای موضوعات، فهرست مواد
سبابه، انگشت شهادت، انگشت نشان
سبابه، انگشت نشان
پیشنهاد کاربران
وقت رنگین شدن سبابه ها،
باستامپ های آلوده. .
هنگام تشویق م
ازواژه ی پنجه طلا. .
تمجیدی
که حواشیِ زیادی داشت. . !
ومن محظوظ خرسند. .
ندانستم به دل
نیشخندی بود بانگشتان پا
کاز پارهٔ جوراب زدند بیرون. . . . . . . .
.
باستامپ های آلوده. .
هنگام تشویق م
ازواژه ی پنجه طلا. .
تمجیدی
که حواشیِ زیادی داشت. . !
ومن محظوظ خرسند. .
ندانستم به دل
نیشخندی بود بانگشتان پا
کاز پارهٔ جوراب زدند بیرون. . . . . . . .
.
نام انگشتان رو در تصویر هم می تونید ببینید. . .
انگشتان دست به انگلیسی:
thumb = انگشت شست
index finger / first finger / forefinger = انگشت سبابه، انگشت اشاره
middle finger = انگشت میانی
ring finger = انگشت حلقه ( چهارمین انگشت از سمت شست )
pinky / pinkie / little finger = انگشت کوچک
thumb = انگشت شست
index finger / first finger / forefinger = انگشت سبابه، انگشت اشاره
middle finger = انگشت میانی
ring finger = انگشت حلقه ( چهارمین انگشت از سمت شست )
pinky / pinkie / little finger = انگشت کوچک
با عرض احترام - انگشت ها از کوچک به بزرگ شمارش می شوند، پس بنابراین انگشت سبابه، انگشت چهارم است.
مدیر محترم؛ در معنی پارسیِ �سبابه�، لطفا �انگشت میانی� را بردارید چون نادرست است و در ضمن انگشت میانی معنیِ خوبی ندارد.
�انگشت دوم� صحیح است.
معنی دیگر: �اشاره�، �انگشتِ اشاره�
�انگشت دوم� صحیح است.
معنی دیگر: �اشاره�، �انگشتِ اشاره�
سبابه : [اصطلاح موسیقی ] انگشت اول و پرده ی اول بر سازهای معمول موسیقی قدیم را می گفتند که انگشت بر روی پرده ی هم نام خود قرار می گرفته است.
انگشت گواهی ؛انگشت نشانه
معادل انگلیسی:index به معنای نمایه؛نشانگر؛نمایه
معادل انگلیسی:index به معنای نمایه؛نشانگر؛نمایه
انگشت شهادت