ساییده

/sAyide/

مترادف ساییده: سابیده، سوده ، کوبیده، نرم، سوهان زده، سوهان خورده، صیقلی، زدوده

متضاد ساییده: ناسوده، نساییده

معنی انگلیسی:
pulverized, ground, worn away, eroded, rasped

لغت نامه دهخدا

ساییده. [ دَ / دِ ] ( ن مف ) رجوع به ساییدن شود.
- پاردم ساییده ، پاردم سابیده ؛ زرنگ. محنک. گرم و سرد دیده. گربز بی شرم.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - سوده کوبیده نرم شده . ۲ - بهم مالیده . ۳ - سوهان شده . ۴ - زدوده شده صیقل شده . ۵ - اره شده . ۶ - فرسوده . ۷ - لندوده مالیده . ۸ - گداخته مذاب . ۹ - لمس شده . ۱٠ - تلاقی کرده .

فرهنگ عمید

۱. کوبیده و نرم شده، سوده.
۲. صیقل شده، زدوده.
۳. فرسوده.

مترادف ها

levigated (صفت)
نرم، صیقلی، ساییده

worn (صفت)
ساییده، مندرس

pulverized (صفت)
ساییده

triturated (صفت)
ساییده

پیشنهاد کاربران

بپرس