سایگی. ( اِ ) ظاهراً مصحف ساتگی. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). قدح و پیاله شراب خوری. ( آنندراج ) ( برهان ). || کلاغ. ( برهان ).سایگی. [ ی ِ ] ( اِ ) نام میوه ای. ( آنندراج ) ( بهار عجم ) : سایگی از پرتو مجلس بتاب سایه همی جست در آن آفتاب.میرخسرو ( از آنندراج ).سایگی. [ ی َ /ی ِ ] ( حامص ) سایه و ظل. سایه داری. ( ناظم الاطباء ).