سایه پرورده. [ ی َ / ی ِ پ َرْ وَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) نازپرورده. رنج نادیده. براحت زیسته. آنکه زندگی آسوده و آرام و راحت و بی دغدغه داشته باشد : او چو خاشاک سایه پرورده سیلش از کوه پیش در کرده.
نظامی ( هفت پیکر ص 244 ).
سایه پرورده را چه طاقت آن که رود با مبارزان بقتال.
سعدی ( گلستان ).
مسلم بود و سایه پرورده. ( گلستان ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - آنکه یا آنچه در سایه پرورش یافته . ۲ - میوه ای که آنرا در سایه خشک کرده باشند . ۳ - شخص آسوده راحت طلب . ۴ - مفت خور .
پیشنهاد کاربران
سایه پرورده: ظل پرورده. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۲۲ ) .