سایه پرستی. [ ی َ / ی ِ پ َ رَ ] ( حامص مرکب ) کنایه از فسق و فجور و کارهای ناشایسته کردن باشد. ( برهان ) ( شرفنامه ) ( انجمن آرای ناصری ). || سایه دوستی. با سایه بسر بردن : سایه پرستی چو کنی همچو باغ سایه شکن باش چو نور چراغ.نظامی.|| زنا. ( ناظم الاطباء ).
سایه دوستی، دوست داشتن سایه، در سایه به سر بردن: سایه پرستی چه کنی همچو باغ / سایه شکن باش چو نور چراغ (نظامی۱: ۷۶ ).