پراکنده گشت آن بزرگ انجمن
همه شاد از آن سرو سایه فکن.
فردوسی.
توانم مگر پایگه ساختن بر شاخ آن سرو سایه فکن.
فردوسی.
سایه خویش هم نهان خواهم چون شود سرو دوست سایه فکن.
خاقانی.
کم مباش از درخت سایه فکن هر که سنگت زند ثمر بخشش.
ابن یمین.
رجوع به سایه افکندن و سایه فکندن شود.