سایه خشک

/sAyexoSk/

لغت نامه دهخدا

سایه خشک. [ ی َ / ی ِ خ ُ ] ( اِ مرکب ) خشک شده در سایه ( مرکب ). || کشمش سبز که در سایه خشک کنند و بدان سایه خشک گویند. ( مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) تنبل بچه ننه .
خشک شده در سایه

فرهنگ معین

( ~ . خُ ) (ص مر. ) تنبل .

فرهنگ عمید

۱. خشک شده در سایه.
۲. میوه ای که آن را در سایه خشک کرده باشند.

پیشنهاد کاربران

بپرس