ساگ
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
واژه ساگ
معادل ابجد 81
تعداد حروف 3
تلفظ sāg
ترکیب ( اسم ) [هندی] ( زیست شناسی )
مختصات ( اِ. )
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد 81
تعداد حروف 3
تلفظ sāg
ترکیب ( اسم ) [هندی] ( زیست شناسی )
مختصات ( اِ. )
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی معین
ساگ، ساز، سازه، ساختن، سازمان، سخت:
《واژگانی فارسی هستند》
ساز و ساختن از ریشه ی 《ساگ و راست》به معنی درست و تندرست هستند.
واژه ی ( ساگ ) واژه ای فارسی است ، که در زبان پارسی پهلوی و زبان های ایرانی هم هست.
... [مشاهده متن کامل]
ساگ=چاق، چاک ( فارسی امروزی )
ساگ= ( به همین شکل در کوردی )
ساخ= ( کرمانجی )
"ساگ "بصورت ساغ وارد زبان ترکی شده، البته در ترکی آذربایجانی بیشتر بکار می رود.
🚫حتی واژه ی ( چوخ ) در ترکی هم از ( ساگ فارسی ) گرفته شده🚫
🚫دروغ های پانترکیسم:
۱=چیزی به نام ساخت در ترکی نیست
۲=هیچگاه واژه ای به نام سختیت ، ساخیت به معنی سخت در درترکی نیست. و واژه ی ( چتین ) بکار میرود.
۳=واژه ساز در ترکی به شکل دوزتماخ است.
🚫پانترکیسم سرتا پا دروغ است، نمونش همین واژه ی ساغ که با نا آگاهی فکر میکرد ترکی است، ولی ریشش "ساگ" در زبان فارسی است. و به شکل های گوناگون در زبان های ایرانی بکار میرود. 🚫
《واژگانی فارسی هستند》
ساز و ساختن از ریشه ی 《ساگ و راست》به معنی درست و تندرست هستند.
واژه ی ( ساگ ) واژه ای فارسی است ، که در زبان پارسی پهلوی و زبان های ایرانی هم هست.
... [مشاهده متن کامل]
ساگ=چاق، چاک ( فارسی امروزی )
ساگ= ( به همین شکل در کوردی )
ساخ= ( کرمانجی )
"ساگ "بصورت ساغ وارد زبان ترکی شده، البته در ترکی آذربایجانی بیشتر بکار می رود.
🚫حتی واژه ی ( چوخ ) در ترکی هم از ( ساگ فارسی ) گرفته شده🚫
🚫دروغ های پانترکیسم:
۱=چیزی به نام ساخت در ترکی نیست
۲=هیچگاه واژه ای به نام سختیت ، ساخیت به معنی سخت در درترکی نیست. و واژه ی ( چتین ) بکار میرود.
۳=واژه ساز در ترکی به شکل دوزتماخ است.
🚫پانترکیسم سرتا پا دروغ است، نمونش همین واژه ی ساغ که با نا آگاهی فکر میکرد ترکی است، ولی ریشش "ساگ" در زبان فارسی است. و به شکل های گوناگون در زبان های ایرانی بکار میرود. 🚫
شاخ :
دکتر کزازی در مورد واژه ی "شاخ " می نویسد : ( ( شاخ در پهلوی در ریخت شاک šāk بکار می رفته است. از آنجا که این واژه در سانسکریت شاخا šākhā است و در ارمنی cax و در لیتونیایی šākā . بر پایه ی هنجارهای زبانشناختی ، در ریخت هند و اروپایی آن کا ( K ) یی وجود داشته است . این " کا " در اوستایی به س s و در پارسی باستان به ث th و در سانسکریت به ش š دیگرگون می شود . براین پایه ، ریخت پهلوی و پارسی آن می بایست ساک sāk و ساخ sāx می شد . می توان بر آن بود که " ساق " و " ساقه " ریخت های تازیکانه اند که از "ساک " یا " ساخ بر آمده اند
... [مشاهده متن کامل]
دکتر کزازی در مورد واژه ی "شاخ " می نویسد : ( ( شاخ در پهلوی در ریخت شاک šāk بکار می رفته است. از آنجا که این واژه در سانسکریت شاخا šākhā است و در ارمنی cax و در لیتونیایی šākā . بر پایه ی هنجارهای زبانشناختی ، در ریخت هند و اروپایی آن کا ( K ) یی وجود داشته است . این " کا " در اوستایی به س s و در پارسی باستان به ث th و در سانسکریت به ش š دیگرگون می شود . براین پایه ، ریخت پهلوی و پارسی آن می بایست ساک sāk و ساخ sāx می شد . می توان بر آن بود که " ساق " و " ساقه " ریخت های تازیکانه اند که از "ساک " یا " ساخ بر آمده اند
... [مشاهده متن کامل]