دیکشنری
مترجم
بپرس
ساکن رگ
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
ساکن رگ. [ ک ِ رَ ] ( اِ مرکب ) عرق ساکن. ورید. رجوع به ساکن شود.
فرهنگ فارسی
عرق ساکن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها