ساکب

لغت نامه دهخدا

ساکب. [ک ِ ] ( ع ص ) ریزان. ( منتهی الارب ) ( شرح قاموس ). سَکوب. سَیکَب. ( شرح قاموس ). ریزنده. فروریزنده ( آب یا اشک ): دمع ساکب ؛ اشک ِ ریزان. ( منتهی الارب ). ماء ساکب ؛ آب ریزان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) :
فتاد آنگهی چشم من بر قوافل
عیون غرقه در خون والدمع ساکب.
حسن متکلم.

فرهنگ فارسی

ریزان ریزنده فرو ریزنده ( آب اشک )

فرهنگ معین

(کِ ) [ ع . ] (اِفا. ) ریزان ، فروریزنده .

فرهنگ عمید

ریزان، فروریزنده، فروریخته (آب، اشک ).

دانشنامه عمومی

ساکب نام شهری در شمال اردن است.
عکس ساکب
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

در زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام عبارت "یا صریع الدمعه الساکبه " وارد شده، و در زیارت روز عرفه امام حسین علیه السلام عبارت "یا صریع العبره الساکبه "آمده است.
صریع، فعیل به معنای مفعول است، یعنی بر زمین افتاده، و در بین معصومین علیهم السلام، دو نفر از ضرب شمشیر و سلاح اشقیی الاولین و الآخرین، بر زمین افتادند، امیر المؤمنین در محراب مسجد کوفه، و حضرت سید الشهداء در نزدیک مقتل،
...
[مشاهده متن کامل]

و اما اضافه صریع ( بر زمین افتاده ) به اشک چشم ( دمعة یا عبرة ) می تواند اضافه لامیه به معنای ( برای ) باشد، یعنی بر زمین افتاده برای اینکه برای او اشک بریزند و توسط بکاء، اتصال روحی به او پیدا کنند.

منابع• https://amafhhjm.ir/wp/almobin/Amafhhjm/q-tfs-096-004-maktabah/q-tfs-096-004-maktabah-mahdim-00000.html

بپرس