ساچمه
/sACme/
مترادف ساچمه: گلوله ریز سربی، گوی پولادین
برابر پارسی: سُربَک، سربک، گلوله
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) سرب مدور و ریزه که در تفنگ شکاری ریزند و آنرا آتش زنند .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. قطعات کروی کوچک از جنس فولاد.
فرهنگستان زبان و ادب
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
ساچمه یا گویک به گلوله های کوچک سربی گفته می شود. کاربرد اصلی ساچمه ها به عنوان پرتابه در انواع تفنگ ها است، اما کاربردهای صنعتی گوناگونی نیز دارد.
در برخی نقاط جهان از جمله در تالاب های بریتانیا، استفاده از ساچمه سربی برای شکار، به خاطر سرشت سمی سرب ممنوع اعلام شده است. به این منظور ساچمه های غیر سربی هم ساخته شده که بیشتر از جنس فولاد، تنگستن - نیکل - آهن و تنگستن - بسپار هستند.
گاه به پرتابه های تفنگ بادی نیز ساچمه گفته می شود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر برخی نقاط جهان از جمله در تالاب های بریتانیا، استفاده از ساچمه سربی برای شکار، به خاطر سرشت سمی سرب ممنوع اعلام شده است. به این منظور ساچمه های غیر سربی هم ساخته شده که بیشتر از جنس فولاد، تنگستن - نیکل - آهن و تنگستن - بسپار هستند.
گاه به پرتابه های تفنگ بادی نیز ساچمه گفته می شود.
wiki: ساچمه
مترادف ها
ساچمه
ساچمه
ساچمه، چارپاره
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
واژه ساچمه
معادل ابجد 109
تعداد حروف 5
تلفظ sāčme
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [ترکی]
مختصات ( مَ یا مِ ) [ تر. ]
آواشناسی sACme
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
معادل ابجد 109
تعداد حروف 5
تلفظ sāčme
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [ترکی]
مختصات ( مَ یا مِ ) [ تر. ]
آواشناسی sACme
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
ساچمه. [ م َ / م ِ ] ( اِ ) سرب مدور ریزه که عده ای در تفنگ ریزند زدن گنجشک و مانند آن را. صاچمه. چارپاره. [[[[[[[[■■این کلمه ظاهراً ترکی است از سانجمه. [[[[[[[■■در ترکی گلوله های خرد که در توپ و بندوق انداخته میزنند بهندی چَهَرَّه گویند. ( برهان ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . و رجوع به صاچمه شود. || در مصطلحات نوشته : کیسه پر از فلوس که بجای گلوله در توپ گذارند تا بسیارکس از غنیم کشته شوند. ( غیاث ) ( برهان ) ( آنندراج ) : ماهیچه نیزه بسیار است و بغرائی ساچمه خیلی درشت چاشنی. ( نعمت خان عالی از آنندراج ) .
... [مشاهده متن کامل]
خود دهخدا ریشه ترکی نوشته گل از سانجمه
سانجمه یعنی نیش زدن
... [مشاهده متن کامل]
خود دهخدا ریشه ترکی نوشته گل از سانجمه
سانجمه یعنی نیش زدن
ساچمه
خُردو : خُرد - او ( گلوله ی سُربی خُرد و کوچک و ریز )
پسوند - او ، نسبت و درخوری را می رساند ، مانند :
هالو ، پِسَرو ، دُختَرو ، زالو ، خالو ، بازو . . .
خُردو : خُرد - او ( گلوله ی سُربی خُرد و کوچک و ریز )
پسوند - او ، نسبت و درخوری را می رساند ، مانند :
هالو ، پِسَرو ، دُختَرو ، زالو ، خالو ، بازو . . .
واژه ساچمه کاملا پارسی است در ترکی می شود کشون واژه ساچمه صد درصد پارسی است.
Sa� در ترکی ساچ یعنی مو
Sa�ma در ترکی یعنی مزخرف و بیهوده
San�ak همان سنجاق که ریشه ترکی دارد ، ، ، ، منبع، ، ، ، دهخدا
سانمق سانجماک در ترکی یعنی سوزن زدن ، نیش زدن ، زخم زبان
San�mak معنی دیگرش یعنی ضمیمه کردن
Sa�ma در ترکی یعنی مزخرف و بیهوده
San�ak همان سنجاق که ریشه ترکی دارد ، ، ، ، منبع، ، ، ، دهخدا
سانمق سانجماک در ترکی یعنی سوزن زدن ، نیش زدن ، زخم زبان
San�mak معنی دیگرش یعنی ضمیمه کردن
ساچمه از سانمه ترکی اخذ شده
سانجماق یعنی نیش زدن و در معنی گلوله هست
اما معنی دیگر آن گلوله شده سرب هست
سانجماق یعنی نیش زدن و در معنی گلوله هست
اما معنی دیگر آن گلوله شده سرب هست
در منطقه خسروشاه آذربایجان به ساچمه، " شار " می گویند.
ساچ در ترکی ریشه فعل ساچماق به معنی پخش کردن است. پسوند مه یا ما، از فعل اسم می سازد، مانند دلمه، چکمه. با این توضیح ساچمه به معنی چیزی است که پخش می شود. ولی در کل به معنی گلوله های ریزی است که بعد از
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
شلیک تفنگ به سمت هدف پخش می شوند. امروزه ساچمه معانی زیادی دارد که در اینجا فقط به ریشه این کلمه اشاره می شود.
ریزگلوله