ساور

لغت نامه دهخدا

ساور. [ وَ ] ( اِخ ) قریه ای است به استرآباد. ( آنندراج ). چراگاه ممتازی است به پهنای نیم فرسخ که سکنه استرآباد ایام تابستان درآنجا در کلبه های کوچک سنگی یا چادر بسر میبرند. ( ترجمه سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 139 ).

ساور. [ وَ ] ( اِخ ) قریه ای است به بخارا. ( انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

قریه ایست به بخارا

دانشنامه عمومی

ساوُر ( انگلیسی: Saveur ) یک مجلهٔ آنلاین خوراک، غذا، شراب و راهنمای سفر است که که مقالاتی در مورد آشپزی و غذاهای مختلف جهان منتشر می کند. یکی از بخش های مورد توجه و محبوب این مجله «ساوُر ۱۰۰» است؛ فهرستی سالانه از «رستوران های محبوب، غذا، نوشیدنی، مردم، مکان ها و چیزهای دیگر»[ ۳]
عکس ساور
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

در زبان بلوچی هم معنی زر ( zer ) یا دریا می باشد.
ساور در زبان ڪُردی به معنی بلغور ( افشه ) است

بپرس