سانسکریت
/sAnskerit/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه آزاد فارسی
سانْسکریت
(یا: سَنْسکریت) زبان باستانیِ کلاسیک هند که به دو دورۀ متمایز تقسیم می شود: دورۀ قدیم که ودایی نام دارد و دورۀ جدیدتر که به طور خاص سانسکریت نامیده می شود. در قرن ۴پ م پانینی و دستورنویسان دیگر دستور زبان سانسکریت را طبق اصول و قواعد علمی آواشناسی تدوین و تنظیم کردند. در واقع سانسکریت زبان ادبی کلاسیک هند است که از ویژگی های بارز آن جابه جایی اجزای جمله با واژه های مرکّب یا افعال دارای صیغۀ شخصی است. در ۱۷۸۶ سر ویلیام جونز قاضی انگلیسیِ دیوان عالی در کلکته که در واژه شناسی تطبیقی بسیار نامبردار بود، در انجمن سلطنتی آسیایی بنگال مطالبی را مطرح کرد که همچون نقطۀ عطفی در تاریخ زبان های هندواروپایی به شمار می آید؛ او عقیده داشت زبان سانسکریت ـ قدمتش هرچه که باشد ـ ساختمانی پیچیده دارد، بسیار کامل تر از یونانی، غنی تر از لاتین و پالوده تر از دو زبان مزبور است. با این همه یونانی و لاتین، چه در ریشۀ افعال و چه در اشکال گرامری چنان قرابتی با سانسکریت دارند که به هیچ وجه نمی تواند تصادفی باشد. اگر کسی این سه زبان را با هم بررسی کند پی به منشأ واحد آن ها خواهد برد. دلیل مشابهی هم در کار است که زبان های گوتی و سلتی و به ویژه ایرانی باستان، با این زبان منشأ مشترک دارد. ریشۀ افعال سانسکریت بسیار غنی است. افعال دارای مبنای معلوم و مجهولند و سه زمان گذشته و حال و آینده دارند. در سانسکریت جنس دستوری برای هر سه شخص ـ مفرد، تثنیه و جمع ـ به طور کامل وجود دارد. کلمه در سانسکریت دارای هشت حالت است. زبان سانسکریت بر پایۀ ترکیبات هجاهای کوتاه و بلند و طولانی استوار است. از ویژگی های دورۀ حماسی یا جدید سانسکریت مُغلق نویسی است که نمونۀ بارز آن رامایانا و مهابهاراتا و پوراناها است. امروزه عموماً زبان سانسکریت را دربردارندۀ همۀ زبان های هندوایرانی، حتی دورۀ پیش از تنظیم دستور و قواعد آن، یعنی ودایی، می دانند. زبان محاورۀ عموم مردم هند، پراکریت است که از سانسکریت مشتق شده است. پراکریت نامی عام برای زبان هندوآریایی دورۀ میانه است. ادبیات و فرهنگ ودایی، دستاورد اقوام آریایی هندوستان و فرهنگ و ادبیات اوستایی محصول اقوام آریایی ایران است. خط سانسکریت را دِوناگری می نامند که از خط براهمی در هند مشتق شده است. هم زمان با خط براهمی خط دیگری به نام خروشْتْهی بود که به نظر می رسد از خط آرامی گرفته شده باشد. ویژگی خط دوناگری نشان دادن همۀ صداهای ملفوظ است.
(یا: سَنْسکریت) زبان باستانیِ کلاسیک هند که به دو دورۀ متمایز تقسیم می شود: دورۀ قدیم که ودایی نام دارد و دورۀ جدیدتر که به طور خاص سانسکریت نامیده می شود. در قرن ۴پ م پانینی و دستورنویسان دیگر دستور زبان سانسکریت را طبق اصول و قواعد علمی آواشناسی تدوین و تنظیم کردند. در واقع سانسکریت زبان ادبی کلاسیک هند است که از ویژگی های بارز آن جابه جایی اجزای جمله با واژه های مرکّب یا افعال دارای صیغۀ شخصی است. در ۱۷۸۶ سر ویلیام جونز قاضی انگلیسیِ دیوان عالی در کلکته که در واژه شناسی تطبیقی بسیار نامبردار بود، در انجمن سلطنتی آسیایی بنگال مطالبی را مطرح کرد که همچون نقطۀ عطفی در تاریخ زبان های هندواروپایی به شمار می آید؛ او عقیده داشت زبان سانسکریت ـ قدمتش هرچه که باشد ـ ساختمانی پیچیده دارد، بسیار کامل تر از یونانی، غنی تر از لاتین و پالوده تر از دو زبان مزبور است. با این همه یونانی و لاتین، چه در ریشۀ افعال و چه در اشکال گرامری چنان قرابتی با سانسکریت دارند که به هیچ وجه نمی تواند تصادفی باشد. اگر کسی این سه زبان را با هم بررسی کند پی به منشأ واحد آن ها خواهد برد. دلیل مشابهی هم در کار است که زبان های گوتی و سلتی و به ویژه ایرانی باستان، با این زبان منشأ مشترک دارد. ریشۀ افعال سانسکریت بسیار غنی است. افعال دارای مبنای معلوم و مجهولند و سه زمان گذشته و حال و آینده دارند. در سانسکریت جنس دستوری برای هر سه شخص ـ مفرد، تثنیه و جمع ـ به طور کامل وجود دارد. کلمه در سانسکریت دارای هشت حالت است. زبان سانسکریت بر پایۀ ترکیبات هجاهای کوتاه و بلند و طولانی استوار است. از ویژگی های دورۀ حماسی یا جدید سانسکریت مُغلق نویسی است که نمونۀ بارز آن رامایانا و مهابهاراتا و پوراناها است. امروزه عموماً زبان سانسکریت را دربردارندۀ همۀ زبان های هندوایرانی، حتی دورۀ پیش از تنظیم دستور و قواعد آن، یعنی ودایی، می دانند. زبان محاورۀ عموم مردم هند، پراکریت است که از سانسکریت مشتق شده است. پراکریت نامی عام برای زبان هندوآریایی دورۀ میانه است. ادبیات و فرهنگ ودایی، دستاورد اقوام آریایی هندوستان و فرهنگ و ادبیات اوستایی محصول اقوام آریایی ایران است. خط سانسکریت را دِوناگری می نامند که از خط براهمی در هند مشتق شده است. هم زمان با خط براهمی خط دیگری به نام خروشْتْهی بود که به نظر می رسد از خط آرامی گرفته شده باشد. ویژگی خط دوناگری نشان دادن همۀ صداهای ملفوظ است.
wikijoo: سانسکریت
مترادف ها
سانسکریت
سانسکریت
سانسکریت، سانسکریتی
سانسکریت، سانسکریتی
پیشنهاد کاربران
( ( سانسکریت زبان قوم آریایی هندوستان است سانسکریت ( Sam - skita ) یعنی خوش ترکیب . این زبان با زبان اوستایی همچنین پارسی باستان و زبان های اروپایی خویشاوندی دارد . ) )
( توفیقی ، حسین ، آشنایی با ادیان بزرگ ، 1398 : 25 )
( توفیقی ، حسین ، آشنایی با ادیان بزرگ ، 1398 : 25 )
Shiva & Shakti شاکتی و شیوا. شاکتی جنبه زنانه در وجود مردان و شیوا جنبه مردانه در وجود زنان. اگر حرف اول این دو کلمه را برداریم و آنها را در کنار هم بگذاریم ، آنگاه با نماد SS مواجه خواهیم شد که هرکدام به شکل یک غلاب ماهیگیری اند. اگر آنها را بطور افقی و عمودی روی همدیگر قرار دهیم آنگاه با سمبل سواستیکا یا صلیب غلابی یا شکسته مواجه خواهیم شد، البته سواستیکا های باستان روی شکل مربع ایجاد شده اند و انتهای بازو ها راست می باشند و نه به شکل دو سر S . لذا این دو سو و یا این دو جنبه هم می توانند سوا یا جدا ازهم و در کنار هم قرار گیرند مثل یک مرد و یک زن واقعی و عینی و هم می توانند روی همدیگر قرار گیرند به شکل یک مرد و یا یک زن واقعی و عینی و پیدا و یک زن یا یک مرد ناپیدا و غیبی و نامرئی یا سایه وار در پشت پرده ظاهر پیدا. در طول چرخ دوار یا گردون مهر یا عشق هرگاه یک مرد در این دنیا به میرد ، زندگی بعدی وی به یک زن تعلق خواهد داشت که در این دنیا بصورت سایه در وجود آن مرد موجود بوده است و هرگاه یک زن در این دنیا بمیرد ، زندگی بعدی وی به یک مرد تعلق خواهد داشت که در این دنیا به شکل سایه در وجود آن زن موجود بوده است. بازو های سواستیکا فقط یک سطح یا لایه را زیر پوست سطح یا لایه ظاهر رسم نموده اند ، اما حقیقت ژرف تر این است که هرکدام از بازو ها دارای چهار سایه در زیر ظاهر و پیدای خود می باشند که مجموعا با سطح یا لایه بیرونی ده تا سو یا جنبه می باشند. یعنی هرفرد انسانی تنها دارای یک نیمه شاکتی و یک نیمه شیوا نمی باشد بلکه پنج شاکتی و پنج شیوای خودی. seven chakras یا چاکرا های هفتگانه حکیمان و عارفان هندو و بودایی ریشه در زندگانی ها و عشق های هفتگانه انسانی - ایرانی دارند.
... [مشاهده متن کامل]
واژه Diva به معنای خدا می باشد و جمع آن Divan یعنی خدایان و واژه Divanagari دو تلفظ و دو معنا دارد ؛ یکی دیوانه گری به معنای دیوانه بازی انسان به هنگام اندیشیدن به کار و بار خدا و دیگری دیوا نِگاری به معنای سرودن کار خدا و شرح و توضیح طرح آفرینش به زبان نثر و شعر.
خردمندان باستان به نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان علم و آگاهی نداشته اند که نحوه و چگونگی جاری شدن آن دانش سری یا رمزی موجود در بطن طبیعت و کیهان و باطن انسان را که خود آنان کاشفان اصلی آن دانش بوده اند، به روش و زبان علمی شرح و توضیح دهند. لذا این وظیفه خطیر به عهده هندوان و ایرانیان عصر جدید و اعصار آینده می باشد و آنهم به کمک شناخت اصلی و محوری و مرکزی تئوری علمی مه بانگ یعنی نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان و متعاقب آن وقع مه بانگ های متوالی از مبداء تا معاد و آنهم نه مبداء و معاد تاریک و ظلمانی و اوهامی و ابهامی دینی بلکه مبداء و معاد روشن و نورانی و حقیقی علمی. پرورش عضلات بازو و گردن و سینه و شکم به روش های قدیمی یا کلاسیک آئینی و دینی دیگر کاربرد های معقول و منطقی ندارند غیر از تحمیل امر به معروف و نهی از منکر دینی به اعضای جامعه و وعده پاداش های بهشتی به پیروان و وعده عذاب و جزاهای شدید و سنگین به دیگران و دیگر باوران و دگر اندیشان بلکه عضلات قوای ادراکی فهم و عقل و فکر و خیال را باید پرورش داد.
به زبان خیلی ساده و خودمانی و امروزی : هر فرد انسانی از پنج حاجی آقا و پنج حاجیه خانم خودی در حالت ملکوتی یا آسمانی و بهشتی کیهان آفریده شده است.
... [مشاهده متن کامل]
واژه Diva به معنای خدا می باشد و جمع آن Divan یعنی خدایان و واژه Divanagari دو تلفظ و دو معنا دارد ؛ یکی دیوانه گری به معنای دیوانه بازی انسان به هنگام اندیشیدن به کار و بار خدا و دیگری دیوا نِگاری به معنای سرودن کار خدا و شرح و توضیح طرح آفرینش به زبان نثر و شعر.
خردمندان باستان به نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان علم و آگاهی نداشته اند که نحوه و چگونگی جاری شدن آن دانش سری یا رمزی موجود در بطن طبیعت و کیهان و باطن انسان را که خود آنان کاشفان اصلی آن دانش بوده اند، به روش و زبان علمی شرح و توضیح دهند. لذا این وظیفه خطیر به عهده هندوان و ایرانیان عصر جدید و اعصار آینده می باشد و آنهم به کمک شناخت اصلی و محوری و مرکزی تئوری علمی مه بانگ یعنی نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان و متعاقب آن وقع مه بانگ های متوالی از مبداء تا معاد و آنهم نه مبداء و معاد تاریک و ظلمانی و اوهامی و ابهامی دینی بلکه مبداء و معاد روشن و نورانی و حقیقی علمی. پرورش عضلات بازو و گردن و سینه و شکم به روش های قدیمی یا کلاسیک آئینی و دینی دیگر کاربرد های معقول و منطقی ندارند غیر از تحمیل امر به معروف و نهی از منکر دینی به اعضای جامعه و وعده پاداش های بهشتی به پیروان و وعده عذاب و جزاهای شدید و سنگین به دیگران و دیگر باوران و دگر اندیشان بلکه عضلات قوای ادراکی فهم و عقل و فکر و خیال را باید پرورش داد.
به زبان خیلی ساده و خودمانی و امروزی : هر فرد انسانی از پنج حاجی آقا و پنج حاجیه خانم خودی در حالت ملکوتی یا آسمانی و بهشتی کیهان آفریده شده است.
واژه اوستا در اصل و ریشه به شکل هوستا بوده و دو معنا داشته است ؛ یکی خبری به معنای ستاینده هو و دیگری امری یا دستوری و خطاب به شنونده به معنای: هو را ستایش کن. عنوان اهو را مَزِدا در باب یاد آوری و بخاطر سپردن و خطاب به شنونده به این معنا بوده است که هو آغازین را نباید فراموش کرد بلکه آنرا همیشه به یاد سپرد. آئین مزدی سنا یک تمرین انفرادی و جمعی بوده است در جهت بخاطر سپاری و حفظ کردن و یا به یاد داشتن کلام شفاهی خردمندان و آموزگاران و تمرین هم سنگ آن در آئین هندوان یوگا بوده است ، قبل از پیدایش خط. کلمه یوگا جمع یوگ یا یوغ می باشد و به شکل یوغ ها. مثل یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی و مذهبی که اگر بر گردن یک یا چند فرد انسانی نهاده شوند، تا آخر عمر توانایی پیدا کردن راه و روش آزادی و رهایی و نجات از آن اسارت و بردگی را نخواهند یافت. کلمه هو نام خدای پدر در فرهنگ و تمدن قوم فارسی زبان ایلام ( elam : با تلفظ اِل یا ایل آم یا عام ) بوده و مقر فرمانروایی زمینی وی در پانتئون ها یا مجامع خدایان در شهر های باستانی شوش و اِشان ( در استان های خوزستان و فارس امروز ) قرار داشته است و نگهبان آن مجامع موجودی خیالی تحت نام هوم بان بوده است. گیاه معروف قوم فارسی زبان سومر و مغان زرتشی یعنی هوم که نوشیدن عصاره و یا کشیدن برگ های خشک آن به شکل تنباکو باعث ایست زمان و جوان ماندن می شده است ، ریشه در نام آن نگهبان ایلامی دارد.
... [مشاهده متن کامل]
اکّدیان ( akkad : با تلفظ اک کد به معنای کوتاه قد ) که وارث فرهنگ و تمدن قوم سومر و بخشی از فرهنگ و تمدن قوم ایلام بوده اند، واژه هو ایلامیان را اقتباس و با افزودن یا بصورت پیشوند آنرا به یاهو تبدیل نموده که بعدا در زبان عبری به شکل یَهوَه در آمده است. لذا ریشه اَهو پارسیان و یهوه عبریان از دیدگاه تیز بین فارسی زبانان امروز بطور آشکار پیداست که کجاست. یکی از آیه های قرآن ( آیه اول سوره بسیار معروف شماره ۱۱۲ ) یعنی قل هوَّ الله و احد در اصل و ریشه به معنای : بگو که او احد و واحد است، نبوده بلکه : بگو که دو کلمه الله و هو یکی و یا هم معنا می باشند. این آیه خطاب به نمایندگان سه قوم یهود و پارس و عرب ابلاغ شده است در جهت رفع دعوا ها و نزاع ها و مشاجره های کودکانه آنان بر سر الفاظ اهو ؛ یاهو ؛ یَهوَه و الله.
نام خدای پدر در فرهنگ و تمدن قوم فارسی زبان سومر An با تلفظ آن بوده است که چیز دیگری نمی باشد غیر از ضمیر سوم شخص مفرد در زبان فارسی. سر زمین کنعان در اصل و ریشه به شکل کانه آن ( kana - an ) به معنای معدن یا سرا و یا خانه " آن " بوده است. واژه واتیکان در اصل و ریشه به شکل فاتی کانا یا پاپی کانه بوده است به معنای خانه پدر.
اگر اندکی به نام های انسان ها و سرزمین های باستان بخصوص نام پیامبران قوم یهود در قالب حروف لاتین توجه نماییم ، ریشه فارسی آنها را کشف خواهیم کرد. به عنوان مثال نام آدم در فرهنگ قوم سومر نام اولین مرد آفریده شده نبوده است بلکه یک بینش و باور بوده است به شکل زیر :
دَم زندگی بخش اولیه یا آغازین و یا ازلی و ابدی که گرمای حیات بخش آن در کلیه جهات مکانی و بیمکانی بسوی بیکرانی و در طول زمان و بیزمانی بسوی بی پایانی هرگز به سردی گرایش نخواهد یافت و شعله های آتش نامرئی آن هرگز خاموش نخواهند گردید. موسا بعد ها این بینش و باور را به یک نام تبدیل کرده و آنرا بر روی اولین مرد آفریده شده در باغ فردوس یا بهشت نهاده است. تلفظ نام همسر وی Eva در اصل و ریشه به شکل اوه بوده که ضمیر سوم شخص موئنث در زبان قوم سومر بوده است. Noah ( نوح ) با تلفظ اصلی و ریشه ای نو آه به معنای دَم نو یا آه نوین در مقایسه با دَم کهنه یا قدیمی آدم . و خیلی مثال های دیگر از این قبیل. این نام ها در قرآن به این دلیل تغییر یافته اند که مسیر حسی و فکری و خیالی متفکرین و اندیشمندان پارسی زبان اواخر دوران امپراتوری ساسانی را بسوی ظلمت ژرف و جهل علاج ناپذیر هدایت کند. حال یا از طرف خداوند متعال و به امر وی و از آسمان نازل شده و از طریق جبرئیل در قالب وحی به گوش سر پیامبر اسلام ابلاغ گردیده و یا طبق سیاست و حکمت و دور اندیشی حکیمان عرب و در راس آنان خود پیامبر اسلام در جهت توسعه و ترویج و تثبیت پایه های دین اسلام در سرزمین پهناور ایران.
... [مشاهده متن کامل]
اکّدیان ( akkad : با تلفظ اک کد به معنای کوتاه قد ) که وارث فرهنگ و تمدن قوم سومر و بخشی از فرهنگ و تمدن قوم ایلام بوده اند، واژه هو ایلامیان را اقتباس و با افزودن یا بصورت پیشوند آنرا به یاهو تبدیل نموده که بعدا در زبان عبری به شکل یَهوَه در آمده است. لذا ریشه اَهو پارسیان و یهوه عبریان از دیدگاه تیز بین فارسی زبانان امروز بطور آشکار پیداست که کجاست. یکی از آیه های قرآن ( آیه اول سوره بسیار معروف شماره ۱۱۲ ) یعنی قل هوَّ الله و احد در اصل و ریشه به معنای : بگو که او احد و واحد است، نبوده بلکه : بگو که دو کلمه الله و هو یکی و یا هم معنا می باشند. این آیه خطاب به نمایندگان سه قوم یهود و پارس و عرب ابلاغ شده است در جهت رفع دعوا ها و نزاع ها و مشاجره های کودکانه آنان بر سر الفاظ اهو ؛ یاهو ؛ یَهوَه و الله.
نام خدای پدر در فرهنگ و تمدن قوم فارسی زبان سومر An با تلفظ آن بوده است که چیز دیگری نمی باشد غیر از ضمیر سوم شخص مفرد در زبان فارسی. سر زمین کنعان در اصل و ریشه به شکل کانه آن ( kana - an ) به معنای معدن یا سرا و یا خانه " آن " بوده است. واژه واتیکان در اصل و ریشه به شکل فاتی کانا یا پاپی کانه بوده است به معنای خانه پدر.
اگر اندکی به نام های انسان ها و سرزمین های باستان بخصوص نام پیامبران قوم یهود در قالب حروف لاتین توجه نماییم ، ریشه فارسی آنها را کشف خواهیم کرد. به عنوان مثال نام آدم در فرهنگ قوم سومر نام اولین مرد آفریده شده نبوده است بلکه یک بینش و باور بوده است به شکل زیر :
دَم زندگی بخش اولیه یا آغازین و یا ازلی و ابدی که گرمای حیات بخش آن در کلیه جهات مکانی و بیمکانی بسوی بیکرانی و در طول زمان و بیزمانی بسوی بی پایانی هرگز به سردی گرایش نخواهد یافت و شعله های آتش نامرئی آن هرگز خاموش نخواهند گردید. موسا بعد ها این بینش و باور را به یک نام تبدیل کرده و آنرا بر روی اولین مرد آفریده شده در باغ فردوس یا بهشت نهاده است. تلفظ نام همسر وی Eva در اصل و ریشه به شکل اوه بوده که ضمیر سوم شخص موئنث در زبان قوم سومر بوده است. Noah ( نوح ) با تلفظ اصلی و ریشه ای نو آه به معنای دَم نو یا آه نوین در مقایسه با دَم کهنه یا قدیمی آدم . و خیلی مثال های دیگر از این قبیل. این نام ها در قرآن به این دلیل تغییر یافته اند که مسیر حسی و فکری و خیالی متفکرین و اندیشمندان پارسی زبان اواخر دوران امپراتوری ساسانی را بسوی ظلمت ژرف و جهل علاج ناپذیر هدایت کند. حال یا از طرف خداوند متعال و به امر وی و از آسمان نازل شده و از طریق جبرئیل در قالب وحی به گوش سر پیامبر اسلام ابلاغ گردیده و یا طبق سیاست و حکمت و دور اندیشی حکیمان عرب و در راس آنان خود پیامبر اسلام در جهت توسعه و ترویج و تثبیت پایه های دین اسلام در سرزمین پهناور ایران.
واژه Sanskrit از دو هجا به شکل زیر ساخته شده است: San با تلفظ زان به معنای دانش و skrit با تلفظ سکریت به معنای سری یا محرمانه. لذا این واژه در مجموع به معنای دانش سری یا علم محرمانه بوده است. چرخه یا زنجیره تولد و مرگ و سمبل سواستیکا ی هندوان ( صلیب غلابی یا شکسته ) بنیادی ترین پایه های آن دانش رمزی یا سری بوده و می باشند. بازو های این صلیب در زمینه های خودشناسی و انسان شناسی اشاره به جنبه دوگانه وجود افراد انسانی دارد ؛ یکی مردانه و دیگری زنانه و بطور مساوی و برابر برخوردار از زندگی های بهشتی و دنیوی. این دو جنبه در طول زندگی بسیار طولانی بهشتی در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی هردو واقعی و عینی و تجربی و پیدا بوده اند به شکل یک زوج خودی و آسمانی و آفریده شده با هدف زوجیت با خود و تجربه عشق خویشتن در قالب یک زوج بنیادی و خودی به یک روش یعنی هتروگن یا غیر هم جنس. اما در طول سلسله طویل نظم ها و حیات های دنیوی پشت سر هم و هرکدام در یک عالم واقعی و عینی و شهودی خاص و ویژه خویش، به ظهور و پیدایش می رسند و زندگی های کوتاه مدت دنیوی خودرا تجربه می کنند و آنهم نه یک یا دو و یا سه و چهار و پنج بار بلکه بطور فراوان با مراتب و درجات مختلف تکاملی بین دو سرحد ؛ یکی نهایت نقصان و زشتی و دیگری نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی . در زمینه کیهان شناسی سمبل سواستیکا اشاره به این موضوع دارد که در عمق وجود و ضمیر ناخود آگاه خردمندان باستان فرم یا شکل کیهان ( البته نه فرم یا شکل محتوای در حال انبساط یا انقباض بلکه فرم یا شکل ظرف نگهدارنده محتوا یعنی مکان و بیمکانی مطلق روی همدیگر ) بصورت مکعب مربع و نه کروی القاء و الهام گردیده باشد.
... [مشاهده متن کامل]
زنجیره تولد و مرگ هم همانطور که بودا معتقد بوده است فقط در چارچوب زنجیره علت و معلول مادی امکان پذیر و مقدور و میّسر می باشد یعنی در بطن و بستر و در طول تسلسل تولد و مرگ محتوای کیهان از طریق چرخه یا گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض و نه از راه یا طریقی دیگر از قبیل حلول روان یا تناسخ. در سرزمین ایران آن دانش سری یا آن علم محرمانه دو بنیاد دیگر دارد که با دو بنیاد بالا روی همدیگر بیان کننده حقیقت کامل می باشند و نه جدا از هم. آن دو بنیاد ایرانی بطور اختصار به شرح زیر می باشند:
الف - پیام هفت سین که در پشت پرده ظاهر مجلل و باشکوه رسم چیدن سفره یا میز هفت سین بهنگام بر پایی جشن باستانی عید نوروز نهفته است و معنای اصلی و ریشه ای آن در زمینه های کیهان شناسی و عشق شناسی و انسان شناسی عبارت بوده است از سامان ها یا نظم های کلی و هفتگانه کیهانی و زندگانی ها و عشق های هفتگانه انسانی.
ب - پیام خویدوده که معنای آن در زمینه خود شناسی و انسان شناسی خطاب به تک تک افراد انسانی عبارت بوده است از 《 خود تو ده تایی 》 و نه به معنای اشتباه ازدواج با محارم.
محتوای این پیام به زبان امروز بطور فشرده به شکل زیر می باشد : کاتگوری های پنجگانه امیال و سرنوشت های جنسی و کاتگوری های دهگانه نفسانی هرکدام از افراد انسانی مشتمل بر پنج نفس مردانه و پنج نفس زنانه.
لذا انسان تنها دارای دو جنبه یا دو نیمه مشتمل بر یک آنیمه موئنث و یک آنیموی مذکر نمی باشد بلکه ده جنبه ؛ پنج تا مردانه و پنج تا زنانه، یعنی هر فرد انسانی دارای ده بُعد انسانی می باشد . به این معنا که هرفرد انسانی در حالت ملکوتی یا آسمانی کیهان یعنی در نظام احسن آفرینش مبداء از پنج آدم و پنج حوای خودی در قالب یک خانواده ده عضویی و در قالب پنج زوج بنیادی و خودی آفریده شده است با هدف زوجیت با خود و تجربه عشق خویشتن به پنج روش مختلف و نه تنها یک روش هتروگن.
در پایان بر اساس بینش و باور فردی این حقیر، داستان دینی بابا آدم و ننه حوا یک افسانک تخیلی - توهمی بیش نمی باشد و محتوای آن از طرف خداوند متعال و به امر وی و از آسمان نازل نگردیده و در قالب وحی به گوش سر سرایندگان آن ابلاغ نگردیده است.
واژه سواستیکا هم در اصل و ریشه از سه کلمه فارسی به شکل زیر ساخته شده است : سوا از تیکه یعنی جدا از قطعه. به عنوان مثال انسان می تواند یک سمبل یا علامت را روی یک تیکه کاغذ یا سنگ یا فلز رسم نماید و سپس از طریق برش آنرا از آن تیکه جدا نماید و یا آنرا مستقل از آن تیکه ها در بیرون تولید نماید.
... [مشاهده متن کامل]
زنجیره تولد و مرگ هم همانطور که بودا معتقد بوده است فقط در چارچوب زنجیره علت و معلول مادی امکان پذیر و مقدور و میّسر می باشد یعنی در بطن و بستر و در طول تسلسل تولد و مرگ محتوای کیهان از طریق چرخه یا گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض و نه از راه یا طریقی دیگر از قبیل حلول روان یا تناسخ. در سرزمین ایران آن دانش سری یا آن علم محرمانه دو بنیاد دیگر دارد که با دو بنیاد بالا روی همدیگر بیان کننده حقیقت کامل می باشند و نه جدا از هم. آن دو بنیاد ایرانی بطور اختصار به شرح زیر می باشند:
الف - پیام هفت سین که در پشت پرده ظاهر مجلل و باشکوه رسم چیدن سفره یا میز هفت سین بهنگام بر پایی جشن باستانی عید نوروز نهفته است و معنای اصلی و ریشه ای آن در زمینه های کیهان شناسی و عشق شناسی و انسان شناسی عبارت بوده است از سامان ها یا نظم های کلی و هفتگانه کیهانی و زندگانی ها و عشق های هفتگانه انسانی.
ب - پیام خویدوده که معنای آن در زمینه خود شناسی و انسان شناسی خطاب به تک تک افراد انسانی عبارت بوده است از 《 خود تو ده تایی 》 و نه به معنای اشتباه ازدواج با محارم.
محتوای این پیام به زبان امروز بطور فشرده به شکل زیر می باشد : کاتگوری های پنجگانه امیال و سرنوشت های جنسی و کاتگوری های دهگانه نفسانی هرکدام از افراد انسانی مشتمل بر پنج نفس مردانه و پنج نفس زنانه.
لذا انسان تنها دارای دو جنبه یا دو نیمه مشتمل بر یک آنیمه موئنث و یک آنیموی مذکر نمی باشد بلکه ده جنبه ؛ پنج تا مردانه و پنج تا زنانه، یعنی هر فرد انسانی دارای ده بُعد انسانی می باشد . به این معنا که هرفرد انسانی در حالت ملکوتی یا آسمانی کیهان یعنی در نظام احسن آفرینش مبداء از پنج آدم و پنج حوای خودی در قالب یک خانواده ده عضویی و در قالب پنج زوج بنیادی و خودی آفریده شده است با هدف زوجیت با خود و تجربه عشق خویشتن به پنج روش مختلف و نه تنها یک روش هتروگن.
در پایان بر اساس بینش و باور فردی این حقیر، داستان دینی بابا آدم و ننه حوا یک افسانک تخیلی - توهمی بیش نمی باشد و محتوای آن از طرف خداوند متعال و به امر وی و از آسمان نازل نگردیده و در قالب وحی به گوش سر سرایندگان آن ابلاغ نگردیده است.
واژه سواستیکا هم در اصل و ریشه از سه کلمه فارسی به شکل زیر ساخته شده است : سوا از تیکه یعنی جدا از قطعه. به عنوان مثال انسان می تواند یک سمبل یا علامت را روی یک تیکه کاغذ یا سنگ یا فلز رسم نماید و سپس از طریق برش آنرا از آن تیکه جدا نماید و یا آنرا مستقل از آن تیکه ها در بیرون تولید نماید.
زبان سانسکریت مادر زبانهای هندواروپایی هست و یک زبان هندوآریایی به حساب میاد که همخون با زبان پارسی ( فارسی ) هست. مثل دو برادر در یک خانواده به نام آریایی هستند.
که خود به دو دسته:
سانسکریت ودایی و سانسکریت کلاسیک تقسیم میشود.
... [مشاهده متن کامل]
تا قبل از نفوذ انگلیس ها در هندوستان و رواج زبان انگلیسی در هند ، زبان سانسکریت در هند قدرت تمام داشت و از همین طریق رابطه مردمان هند با ایران به راحتی انجام میشد و به اصطلاح میگفتند هندیها هم فارسی سخن میگن، انگلیس ها برای قطع کردن رابطه ایران با ملتهای دیگه انگلیسیو به شدت در هند رواج دادند تا این که امروزه مردمان پرجمعیت هندوستان دیگه به سختی میتونن رابطه زبانی و گفتاری با ایران برقرار کنند و واژگان انگلیسی زیادی در هند سرزبانها افتاد.
که خود به دو دسته:
سانسکریت ودایی و سانسکریت کلاسیک تقسیم میشود.
... [مشاهده متن کامل]
تا قبل از نفوذ انگلیس ها در هندوستان و رواج زبان انگلیسی در هند ، زبان سانسکریت در هند قدرت تمام داشت و از همین طریق رابطه مردمان هند با ایران به راحتی انجام میشد و به اصطلاح میگفتند هندیها هم فارسی سخن میگن، انگلیس ها برای قطع کردن رابطه ایران با ملتهای دیگه انگلیسیو به شدت در هند رواج دادند تا این که امروزه مردمان پرجمعیت هندوستان دیگه به سختی میتونن رابطه زبانی و گفتاری با ایران برقرار کنند و واژگان انگلیسی زیادی در هند سرزبانها افتاد.
زبان سانسکریت یک زبان آریایی هست مانند زبان پارسی که توسط مردمان آریایی به هندوستان رفته و خوشبختانه در هندوستان باقی مانده یکی از دلایلش این است که زبان قدرتمندی بوده و جای زبان های پیشین هندی را گرفت
زبان آریایی ها ( پارسها ) به سه دسته تقسیم میشود:
زبان سانسکریت ، زبان پارسی ، زبان اوستایی
این سه زبان باهم همریشه و هم خانواده و یکی هستند.
۱ - زبان اوستایی که زبان زرتشتیان است و زبانی مقدس در بین پارسیان به شمار میرفت و خواستگاه آن ایران امروزی بود که یک دسته از زبان های منقرض شده از زبان پارسیها آریایی ها است.
... [مشاهده متن کامل]
۲ - زبان سانسکریت یک زبان آریایی پارسی که با مهاجرت آریایی ها به خاک هندوستان هندو ها که دارای زبان دراویدی بودند را به سمت جنوب هندوستان میفرستند و آریایی ها در شمال هندوستان ساکن میشوند و زبان سانسکریت را در هند پخش میکنند که این زبان همانند زبان پارسی ادامه حیات یافت. امروزه هندوستان به زبان های هندی و انگلیسی سخن میگویند. قلمرو آریایی ها در آن زمان از شمال هندوستان تا ، ایران ، افغانستان ، تاجیکستان ، ازبکستان ، ترکمنستان ، قرقیزستان و. . نام های امروزی کشیده میشد و این مناطق در آن زمان همه آریایی و از یکتبار بودند.
۳ - زبان پارسی یک دسته دیگر از زبان های آریایی است که خود در طی زمان به دسته های مختلف تبدیل میشود. که عبارت اند از:
۱ - پارسی باستان
۲ - پارسیه میانه پهلوی که خود در دو دوران:
( پارسی میانه پهلوی اشکانی ، پارسیه میانه پهلوی ساسانی در حالت قوی ) تقسیم میشود
۳ - در نهایت به شاخه پارسی نوین ( پارسی دری ) تبدیل میشود.
زبان سانسکریت ، زبان پارسی ، زبان اوستایی
این سه زبان باهم همریشه و هم خانواده و یکی هستند.
۱ - زبان اوستایی که زبان زرتشتیان است و زبانی مقدس در بین پارسیان به شمار میرفت و خواستگاه آن ایران امروزی بود که یک دسته از زبان های منقرض شده از زبان پارسیها آریایی ها است.
... [مشاهده متن کامل]
۲ - زبان سانسکریت یک زبان آریایی پارسی که با مهاجرت آریایی ها به خاک هندوستان هندو ها که دارای زبان دراویدی بودند را به سمت جنوب هندوستان میفرستند و آریایی ها در شمال هندوستان ساکن میشوند و زبان سانسکریت را در هند پخش میکنند که این زبان همانند زبان پارسی ادامه حیات یافت. امروزه هندوستان به زبان های هندی و انگلیسی سخن میگویند. قلمرو آریایی ها در آن زمان از شمال هندوستان تا ، ایران ، افغانستان ، تاجیکستان ، ازبکستان ، ترکمنستان ، قرقیزستان و. . نام های امروزی کشیده میشد و این مناطق در آن زمان همه آریایی و از یکتبار بودند.
۳ - زبان پارسی یک دسته دیگر از زبان های آریایی است که خود در طی زمان به دسته های مختلف تبدیل میشود. که عبارت اند از:
۱ - پارسی باستان
۲ - پارسیه میانه پهلوی که خود در دو دوران:
( پارسی میانه پهلوی اشکانی ، پارسیه میانه پهلوی ساسانی در حالت قوی ) تقسیم میشود
۳ - در نهایت به شاخه پارسی نوین ( پارسی دری ) تبدیل میشود.
زبان سانسکریت همریشه با زبان مقدس زرتشتیان ( اوستایی ) و همریشه با زبان پارسی است.
زبان سانسکریت زبان آریاییها پارسیان ( فارسها ) بوده است. و به این ترتیب وارد خاک های پارسی هندوستان شده و زبان اولیه هندیها درآویدی بوده که با زبان سانسکریت هندواروپایی تفاوت دارد. زبان سانسکریت ، اوستایی ، پارسی تماما باهم همریشه هستند و زبان آریاییها ( پارسیان بوده است )
... [مشاهده متن کامل]
زبان سانسکریت زبان آریاییها پارسیان ( فارسها ) بوده است. و به این ترتیب وارد خاک های پارسی هندوستان شده و زبان اولیه هندیها درآویدی بوده که با زبان سانسکریت هندواروپایی تفاوت دارد. زبان سانسکریت ، اوستایی ، پارسی تماما باهم همریشه هستند و زبان آریاییها ( پارسیان بوده است )
... [مشاهده متن کامل]
ببند دهنت رو مغول
1 - زبان سانسکریت زبانی هندواروپایی است و با زبانهای سامی هم از نظر دستور زبانی و هم از نظر آوایی و هم از نظر تاریخی تفاوت دارد. این دو زبانهای جداگانه ای هستندو هر گونه همسانی میان این دو زبان مغلطه هست.
... [مشاهده متن کامل]
2 - اینکه زبان سانسکریت را به هندوستان و کُل هندوستان پیوند دادن، نادرست است. چرا که پیش از کوچ مردمان آریایی تبار به شمال هند و بلخ و خوارزم، مردمان هندوستان زبان دراویدی داشتند، پس از آمدن آریاییان، دراویدی زبانها به سمت جنوب هندوستان کوچ داده شدند و یکی از جاهایی که سانسکریت زبانها آنجا بوده اند، آریا وَرتَه نام داشت که ورته همان ورطه می باشد. پس با مرزهای امروزی یا هزار سال گذشته نباید نتیجه گیری در مورد رویدادهای بسیار پیشین تر کرد.
3 - زبان سانسکریت با زبان اوستایی همخانواده هست.
4 - زبانهای دراویدی از زبانهای هندواروپایی جدا هستند، یعنی کسانی که در گذشته در شمال هندوستان سکنا گزیدند با کسانی که در گذشته در سرزمین هایِ امروزیِ افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و ایران زندگی می کردند، هم نیاکان بوده اند و نه با جنوب هندی ها. پس بکار بردن اصطلاحِ ( ( زبان سانسکریتِ هندی ) ) نادرست است و همچنین نباید از اصطلاح ( ( زبان هندواروپایی ) ) بارِ ارجاعی شود.
... [مشاهده متن کامل]
2 - اینکه زبان سانسکریت را به هندوستان و کُل هندوستان پیوند دادن، نادرست است. چرا که پیش از کوچ مردمان آریایی تبار به شمال هند و بلخ و خوارزم، مردمان هندوستان زبان دراویدی داشتند، پس از آمدن آریاییان، دراویدی زبانها به سمت جنوب هندوستان کوچ داده شدند و یکی از جاهایی که سانسکریت زبانها آنجا بوده اند، آریا وَرتَه نام داشت که ورته همان ورطه می باشد. پس با مرزهای امروزی یا هزار سال گذشته نباید نتیجه گیری در مورد رویدادهای بسیار پیشین تر کرد.
3 - زبان سانسکریت با زبان اوستایی همخانواده هست.
4 - زبانهای دراویدی از زبانهای هندواروپایی جدا هستند، یعنی کسانی که در گذشته در شمال هندوستان سکنا گزیدند با کسانی که در گذشته در سرزمین هایِ امروزیِ افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و ایران زندگی می کردند، هم نیاکان بوده اند و نه با جنوب هندی ها. پس بکار بردن اصطلاحِ ( ( زبان سانسکریتِ هندی ) ) نادرست است و همچنین نباید از اصطلاح ( ( زبان هندواروپایی ) ) بارِ ارجاعی شود.
گفته می شود زبان پارسی با سانسکریت همریشه و از یک خانواده بودند
زبان های اردو، پارسی، کردی، بلوچی، پشتو و پنجابی از یک ریشه هستند
پس ایرادی ندارد ما اب واژگان این زبان ها در زبان مادری مان پارسی بهره ببریم
زبان های اردو، پارسی، کردی، بلوچی، پشتو و پنجابی از یک ریشه هستند
پس ایرادی ندارد ما اب واژگان این زبان ها در زبان مادری مان پارسی بهره ببریم
گلمر
روی هدفت تمرکز کن
جینا میترا
سانسکریتSanskrit - زبان باستانیِ فرهنگِ معنوی هندو ( وداها ) . متون مقدسِ بزرگی از این زبان سرچشمه گرفته است.
الهام
بنام خدا
با سلام ، زبان سانسکریت که مدتها توسط زبانشناسان به زبان هندو اروپایی ربط داده میشد و مادر اکثر زبانهای هندو اروپایی شناخته شده بود اخیرا ثابت شده که جزو السنه سامی میباشد. با تشکر.
با سلام ، زبان سانسکریت که مدتها توسط زبانشناسان به زبان هندو اروپایی ربط داده میشد و مادر اکثر زبانهای هندو اروپایی شناخته شده بود اخیرا ثابت شده که جزو السنه سامی میباشد. با تشکر.
زبان باستانی مردم هندوستان و زبان دینی مذاهب هندوییسم، بودیسم و جاینیسم می باشد که از لحاظ زبان شناسی با پارسی باستان هم ریشه است.
زبان سانسکریت؛ از خانوادهٔ زبان های هند و اروپایی به حساب می آید.
نسک ارجمند وداها به این زبان سانسکریت یا سَنسکریت است.
زبان سانسکریت؛ از خانوادهٔ زبان های هند و اروپایی به حساب می آید.
نسک ارجمند وداها به این زبان سانسکریت یا سَنسکریت است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)